تاریخ نقاشی ایران
- شناسه خبر: 31450
- تاریخ و زمان ارسال: 13 اسفند 1402 ساعت 07:30
- بازدید :
دکتر شیما احمد صفاری؛ مولف و مدرس دانشگاه
ایران به دنیا یک هنر مخصوص را عرضه کرده است که در نوع خودش بیمانند است. تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. قدیمیترین آثار تصویری، که در ایران یافتهاند، مربوط به غارهایی نظیر دوشه، هومیان و میرملاس در منطقه کوهدشت لرستان است. نقاشیهای اندکی بر ورودی و داخل این غارها باقی مانده است که باستانشناسان آنها را مربوط به اواخر دوره میانسنگی و اوایل دوره نوسنگی؛ یعنی حدود 8-6 هزار سال پیش دانستهاند. تصاویر مذکور صحنههایی از رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، گوزن، بزکوهی و سگ را نشان میدهند که به صورت تکرنگ در اندازهای کوچک و به روشی ساده و با رنگهای قرمز اخرایی و سیاه و زرد بر دیوارههای غارها ترسیم شدهاند.
غارنگارههای لرستان – میرملاس
غار «میرملاس» که در کوره «سر سرخن» واقع شده نخستین غاری است که بر روی دیوار آن که قسمتهایی از آن فرو ریخته است، نگارههایی را یافتند .
بیشتر این نگارهها صحنههایی از رزم، شکار، انسان و حیوان را نشان میدهد. نقوش حیوانی چون گوزن، گاو، سگ، روباه و خصوصا اسب و سوار در حال تیراندازی و شکار، موضوعات رزمی، که در تاریخنگاری ایران با تغییراتی تکرار گردیده ولی موضوع و شکل اصلی خود را حفظ کرده است. این نگارهها با رنگهای قرمز و سیاه بر دیوار غار یاد شده و همچنین کوه «همیان» یا کوه «کیزه» که در بالای کوه سر سرخن قرار گرفته شده است.
نقوش دوره تاریخی که شامل گروههای اسب سوار، مناظر جنگ و جدال و شکار حیوانات با تیر و کمان است و قدمت آنها بین دو هزار و هزار پانصد سال پیش از میلاد میرسد و بدین سبب که هنر اسب سواری نخستین بار به وسیله ایرانیان و مقارن با تاریخ یاد شده در این منطقه معرفی شده است.
در هزاره نخست پیش از میلاد تجلی این هنر قدیمی با چنان مهارت و تکامل ویژهای بر روی اشیای برنزی لرستان ظاهر گردیده است که آنها از لحاظ تکنیک و صنعت به عنوان نشانهای از هنر فلزکاری به نام برنز لرستان، معروفیت جهانی پیدا کرده است. در این نقوش یاد شده تصاویری از انسان به چشم میخورد که با یکدیگر اختلاف دارد.
رسم کردن حیوانات به صورت نیمرخ روشی است که در دورههای گوناگون نگارگری ایران حفظ شده و حتی این روش ترسیم حیوانات تا به حال نیز متداول مانده است که سابقه نگارگری در ایران را دستکم به دوره «نئولتیک» حجر جدید، یعنی در حدود ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد میرساند.
غارنگارههای «همیان – دوشه – لاخ مزار»
غار دیگری که در همین منطقه کشف گردیده، غار با نقشهای کاملتر و روشنتر از غار میرملاس و «دوشه» است.
بر قسمتهای مسطح دیوار این غار، روی هم یکصد و ده نقش گوناگون با رنگ سیاه نقاشی شده است. نقشهای این غار روشنتر از نقوش میرملاس و همیان کوهدشت است ولی قدمت آنها را ندارند. پس از استقرار انسان در دشت و تشکیل واحدها و دهکدهها، بر پایی نخستین ساختمانها جهت سکونت انسان نیز به آثاری از نقشاندازی و تصویرسازی بر روی دیوارههای ساختمانها برمیخوریم.
نقاشی روی سفال
همراه با اسکان گروههای انسانی در مناطق حاصلخیز و توسعه دامداری و کشاورزی تحولات نسبتا سریعی در زندگی بشر اتفاق افتاد؛ از جمله یکی از خلاقیتهای مهم بشر در هزاره پنجم قبل از میلاد (حدود ۶ هزار سال پیش) اختراع چرخ سفالگری بود که احتمالا در سرزمین عیلام روی داد. چرخ سفالگری تاثیر چشمگیری در کمیت و کیفیت تولید ظروف سفالی داشت. این اختراع جدید به زودی به دیگر نقاط متمدن آن روز راه یافت و مردمان را در تولید ظرفهای سفالین، که کاربردی روزمره و همگانی داشت، مدد رساند. اگرچه مصالح، اندازه، رنگ و دیگر ویژگیهای سفالهای باستانی هر یک میتواند آگاهیهایی را درباره زندگی و اهداف سازندگان آنها در اختیار ما قرار دهند ولی مهمترین ارزشهای هنری سفالهای مذکور به واسطه نقاشی روی آنهاست. ویل دورانت آغاز هنر نقاشی را از هنگام نقشاندازی بر روی سفال میداند: «در هنگامی که کوزهگری بر روی ظرفهای ساخته حوزه، نقشهای رنگین ترسیم میکرد، در واقع هنر نقاشی را به وجود آورد». این ظروف، به فراوانی از مناطق باستانی به دست میآیند، اغلب بر نمای بیرونی خود نقوشی دارند که با مطالعه آنها میتوان بر بسیاری از خصوصیات زندگی و آمال و آرزوهای سازندگان آن پی برد. سفالگران به تدریج در ایجاد تقسیمات تصویری و ساده کردن شکلها و نقوش روی ظروف مهارت چشمگیری پیدا میکردند. نقوش روی سفالها را میتوان تداوم شیوه نقاشی غارهای باستانی لرستان برشمرد که صورتی ظریفتر و منظمتر پیدا کرده است. نقوش سفالها، اغلب، نمادین است. البته بعضی هم جنبه تزیینی دارند. نقاش سفالگر عوامل تصویری خویش را از پیرامون خود میگرفته و به آنها مفاهیم معنوی و تمثیلی میبخشیده است. او در واقع توسط این علائم و تصاویر، باورها، نیازها و آرزوهای خویش را بر سفال مینگاشته است. این که بسیاری از سفالهای باستانی از مقابر به دست میآیند نشان دهنده کاربرد آیینی این ظرفها و ارزشهای اعتقادی و نمادین نقوش روی آنهاست. بر روی این سفالها، حیواناتی نظیر قوچ، بز، گوزن و برخی پرندگان و موجودات افسانهای، در شکلها و حالاتی ساده و بعضا اغراقآمیز، به تصویر درآمدهاند. همچنین کوه، جویبار، گیاهان، خورشید، زمین و غیره هر یک به شکلهای ساده در نقاشی حضور یافتهاند. هنرمند سفالگر به دنبال زبانی همگانی است. او همه چیز را ساده میکند و به علامت و نشانه تبدیل میسازد؛ مثلا اغلب مربع نشانه زمین، دایره نشانه آسمان و مثلث نماد کوه است. کار او شباهت بسیاری به نوشتن دارد. او میخواهد پندارهای خود و جامعه خویش را تثبیت کند و با زبان سادهِ تصویر به دیگران انتقال دهد. نقوش سفالها اغلب تکرنگِ سیاه یا قهوهای و گاه رنگ اُخرایی بر روی زمینه روشنِ سفال است و به صورتی تخت و دو بعدی اجرا میشود. بافت، حجم، عمق و دیگر عوامل واقعگرایانه نیز چندان مورد توجه سفالگر نقاش نیست. نقاشی روی سفال، در محدوده زمانی هزاره پنجم تا هزاره اول قبل از میلاد، از شاخصترین تولیدات تصویری سرزمین ایران بوده است. طی این زمان طولانی تحول چندانی در نوع و مفاهیم نقاشیها روی نداده است. قراردادهای تصویری با مضمونهای معینی از دورهای به دورهای دیگر و از سرزمینی به سرزمین دیگر انتقال مییافت. از همین رو شباهتهای چشمگیری، میان آثاری که از نقاط مختلف باستانی به دست آمده است وجود دارد.
نقشاندازی بر روی مهر
در این زمان مهرهای ظریفی ساخته میشد که از آنان در امر تجارت استفاده میکردند و نمونههای به دست آمده با موضوعهای ظروف سفالی نقشدار همزمان خود مشابهت دارد. کندهکاری این مهرها که با نقوش دقیق و ظریف بر روی یشم، عقیق، لاجورد و سنگهای دیگر صورت گرفته از گذشتهای کهن در نگارگری ایران روایت دارد.