بهبود مهارتهای ارتباطی؛ تاثیر لبخند در یک لحظه
- شناسه خبر: 50348
- تاریخ و زمان ارسال: 10 دی 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

نوشته: Brian Rogers
مترجم: آرش شایسته نیا – پژوهشگر حوزه ارتباطات انسانی
سخنرانی در جمع؛ جمع دوستان یا دشمنان؟
وقتی افراد به سخنرانی کردن در یک جمع فکر میکنند؛ ممکن است دهان آنان خشک شود و ناخودآگاه احساس ضعف ( یا گرسنگی) کنند. آنان به این مساله فکر میکنند که این تجربه، چهقدر میتواند تجربه بدی برای آنان باشد؟ آنان میخواهند بدانند که چگونه میتوانند از شرکت در این جمع خودداری کنند و یا به سرعت از این وضعیت خارج شده و از آن عبور کنند؟
اما من؛ نه! من همیشه از سخنرانی کردن در جمع لذت بردهام. نه اینکه عصبی نشوم یا احساس ضعف نکنم بلکه آموختهام که چگونه این حس عصبی را به انرژی مثبت و هیجانانگیز تبدیل کنم.
زمانی که در دوره دبیرستان تحصیل میکردم؛ دوست داشتم تا در کلاس، هر درسی را با صدای بلند برای سایر دانشآموزان بخوانم. هنگام خواندن درس؛ صدایم را بالا و پایین میکردم و به شخصیتهای ماجرا جان میبخشیدم و معمولا هم دوستانم در کلاس درس از این نوع لحن بیان لذت میبردند و شاید هم به آسانی مرا تحمل نمیکردند. این سرآغاز ماجرای عشق ورزیدنم به سخنرانی در جمع بود. این عشق ورزیدن در نهایت باعث شد تا به مشاغل زیادی در زمینه «فروش محصولات» و یا «مدیریت» برسم.
به نظر میرسد که تن صدا و لحن بیان و در کل؛ زبان بدن فرد، فاکتورهای مهمی برای ایجاد رابطه با مردم باشد. باید بپذیریم که اگر میخواهید مشتریان، همکاران و یا حتی رئیس خودتان را متقاعد کنید، توجه به زبان بدن به عنوان یک مهارت؛ ضروری است.
من به عنوان «معلم» از سال 2012 به عنوان استاد کمکی در مدرسه «کسب وکار استرن» دانشگاه نیویورک «ارتباطات تجاری» تدریس میکنم. این یکی از شگفتانگیزترین و متحولکنندهترین تجربههای حرفهای من بوده است. من در این مدرسه، با دانشجویان پارهوقت MBA کار کردهام. به قول قدیمیها، اگر واقعا میخواهید چیزی یاد بگیرید، آن را بیاموزید و به دیگران هم آموزش دهید.
من در کلاسم یک قانون دارم، Fail Big. منظور من از آن این است که جسور باشید و چیز جدیدی را امتحان کنید. کاری را امتحان کنید که قبلا هرگز آن را انجام ندادهاید؛ مثلا استفاده از صدای خود به روشی جدید یا استفاده از حرکات مختلف دست و یا قدم زدن از یک طرف کلاس به طرف دیگر کلاس. زمانی که این کارهای جدید را انجام میدهید، فرض کنید ممکن است در آنها شکست بخورید. اما این شکست احتمالیتان هیچ اشکالی ندارد. به این شکل شما یاد میگیرید. از دانشجویان خود میخواهم این کار را در کلاس من و در مقابل دوستان و همسالان خود انجام دهند، تا در مقابل رئیس، همکاران، مشتریان و یا دیگران نگرانی نداشته باشند.
من از دانشآموزانم که میخواهند کار کلاسی ارایه دهند میخواهم تا به مدت 2تا 3 دقیقه درباره کار خودشان به شکل بداهه سخنرانی کنند. آنان در ابتدا با اصرار مقاومت میکنند تا آن را انجام ندهند اما در نهایت با اکراه آن را انجام میدهند و سپس کارشان را ارایه میدهند.
بلافاصله پس از پایان کار از دانشآموزان کلاس که مخاطبان او هستند میخواهم تا هرچه دوست دارند درباره اجرای او بگویند و نظر خود را درباره ارائه او بیان کنند. این کار کمک میکند تا محیطی شکل بگیرد تا افراد حاضر دیدگاههای خود را کاملا صادقانه و بیواسطه بیان کنند و سخنران هم از تاثیرگذاری سخنان خود بر آنان مطلع شود.
درک اهمیت صدای خود و زبان بدن
کاری که من میخواهم این جا در لینکدین انجام دهم این است که در مورد برخی از چیزهایی که بیشترین تفاوت را برای بهبود حضور شما در مقابل مخاطبان ایجاد میکند، بنویسم. به خاطر داشته باشید؛ یک مخاطب میتواند صدها یا حتی هزاران نفر باشد، میتواند یک کلاس درس 25 نفری باشد؛ میتواند یک اتاق کنفرانس با6 نفر باشد و یا میتواند یک ارتباط 1 نفر با 1 نفر باشد.
چه متوجه باشید چه نباشید همیشه و در همه حال وقتی با کسانی گفتوگو میکنید، با استفاده از زبان بدن این کار را انجام میدهید. زبان بدن شما در تن صدا و لحن کلامتان است. زبان بدن در انتقال پیامتان به شما کمک فراوانی میکند.
بیشتر تحقیقات نشان دادهاند که بیش از 80 درصد مفهوم پیام از تن صدا و زبان بدن درک میشود. به این موضوع توجه داشته باشید؛ بیش از 80 درصد! در واقع از طریق چهار بخش صدا – میزان صدا، سرعت، لحن و صدا – و زبان بدن خواسته شما به طرف مقابلتان منتقل میشود.
لبخند؛ ساده اما با قدرت فوقالعاده
تاریخچه «لبخند» به میلیونها سال پیش باز میگردد و در طول قرنهای گذشته، معانی فرهنگی متفاوتی به خود گرفته است. گفته میشود که «نخستی»ها از ژستی که اغلب از لبخند برای نشان دادن پذیرش خواسته یا تسلیم شدن در برابر کسی استفاده میکردند در حالی که لبخند در انسانهای امروزی بسیار پیچیدهتر است. من معتقدم که اگر شکل لبخند، عادی به نظر برسد و حالت تهاجم یا تهدید را نشان ندهد؛ به موفقیت لبخند میافزاید.
انسانها میخواهند احساس کنند که با یکدیگر همسو هستند و یکی از راههای نشان دادن این همسویی ما، لبخند زدن است. زمانی که یک سخنران با چهرهای مستقیم «مخاطب» خود را مورد خطاب قرار میدهد، این طرز نگاه خالی از احساس؛ کمک فراوانی به مخاطب در تفسیر پیام سخنران میکند.
بسیار دیده میشود که مردم، بسیاری از حقایق و واقعیتها یا سایر دانستههای خود را در قالب اعداد و کلمات و نمادها بیان میکنند. آنان معتقدند که این دادهها خودشان با مخاطب صحبت و فرض میکنند که مخاطب نیازی به تاثیرگذاری از طریق گوینده پیام (یا همان زبان بدن) نداردکه این تلقی اشتباه است.
به عنوان مثال به استیو جابز فکر کنید. اگر استیو به صورت مرتب تنها دادههای فنی را ارائه میکرد؛ این کار او به واقع روشی بسیار خسته کننده بود. اما جابز این کار را نکرد. او ترجیح داد مخاطبان خود را با صدا و زبان بدن خود درگیر کند. شوخی میکرد و اغلب لبخند میزد. این کار او به ایجاد چیزی خاص در برند «اپل» منجر شد: «اثر استیو جابز». همه اینها باعث شد تا مخاطبان بیشتر لبخند بزنند، بخندند و کف بزنند.
وقتی یک سخنران در جلسههای سخنرانی خود از لبخند و یا زبان بدن خود استفاده نکند؛ ارائه او یکنواخت، صاف و یا خشک خواهد بود و «بازخود» مخاطبان هم مانند همان ارائه میشود.
من در کلاسهای دانشگاه نیویورک به دانشجویان خود یادآوری میکنم که یک سخنران به هنگام سخنرانی و یا ارائه باید لبخندی عالی بر لبان خود داشته باشد.
لبخند زدن به ایجاد رابطه با مخاطبان کمک میکند زیرا باعث آرامش مخاطبان میشود. این نشان میدهد که شما اعتماد به نفس دارید، از حضور در آن جا هیجان زده هستید و از حضور در میان آنان خوشحال هستید. مخاطب معمولا به لبخند زدن و جلب توجه شما پاسخ میدهد.
سخنرانانی که به هنگام سخنرانی خود، خشک و یکنواخت کارشان را ارائه میدهند اگر به طور ناگهانی لبخند بزنند، فوراً واکنشی را در مخاطب خود مشاهده میکنند. لبخند سخنران؛ لبخند مخاطب را به دنبال خواهد داشت. این لبخند مخاطب؛ میتواند بیانگر توجه مخاطب باشد. اگر سخنرانان پیام خود را با لبخند ارائه دهند؛ مخاطب نیز با لبخند بازخورد میدهد که این چرخه به سخنران و مخاطب اعتماد به نفس بیشتری میدهد.
اگرچه لبخند میتواند به طور چشمگیری واکنش مخاطبان را به دنبال داشته باشد اما باید به این نکته مهم هم باید توجه داشت که لبخند در همه ارائهها کارآیی ندارد و حتی مناسب نیز نیست و باید از آن اجتناب و دوری کرد.
منبع: www.linkedin.com