برندسازی؛ رمز رستگاری صنایع دستی قزوین
- شناسه خبر: 61735
- تاریخ و زمان ارسال: 9 تیر 1404 ساعت 07:07
- بازدید :

آرش صالحی ـ «امید شهردوست» زاده سال ۱۳۴۴ خورشیدی در سبزه میدان قزوین بیش از سه دهه است که به عنوان سفالگر حرفهای در عرصه ملی شناخته میشود. او که تعمیر کاشیکاریهای سرامیکی دروازه «دربکوشک» و «سرای سعدالسلطنه» را در پیشینه کاری خود دارد، سال ۱۳۹۳ عنوان شهروند نمونه قزوینی را به دست آورد و البته پیش از آن در سه سال پیاپی (از 1385 تا 1387) در نمایشگاههای صنایع دستی تبریز، سیستان و بلوچستان و گرگان موفق به کسب رتبه نخست شده است. او همچنین با تولید انبوه آثار «مولاژ» (مشابهسازی سفالینههای باستانی) توانسته در این زمینه آثار زیادی را به کشورهایی مانند: آلمان، آمریکا، امارات، روسیه و فرانسه صادر کند و به این ترتیب به عنوان یکی از اعضای هیات موسس هولدینگ صنایع دستی ایران مطرح باشد. برای گفتوگو با این هنرمند عرصه سفال و سرامیک به خانه ـ کارگاه سفالگری او واقع در روستای «وثوقآباد» قزوین رفتیم و پای صحبتهای جالب او پیرامون هنر سفالگری قزوین و چالشها و فرصتهای پیش روی آن نشستیم.
n هنر سفالگری چه قدر کاری گروهی است؟
در فرآیند تولید آثار سفالی مواردی چون طراحی سفالینه، تهیه مواد اولیه، تولید محصول و در نهایت ساماندهی فروش هر کدام تخصص ویژهای را طلب میکنند. به ویژه بازاریابی و فروش که یک بحث کاملا علمی و پیچیده است. وانگهی مدیریت همه این پروژهها سوای همه این موضوعات یک بحث تجربی، خلاقانه و در عین حال دانشمدار است. تنها میتوانم بگویم که این مجموعه را مدیریت میکنم. در مجموعه کارگاهی که ملاحظه کردید، ۱۳ کوره مختلف پخت سفال داریم که به لحاظ علمی پای هر کوره باید ۳ نفر باشند تا کار درست پیش برود.
n چه فرقی بین سرامیک و سفال وجود دارد؟
سرامیک در واقع نوع کاملتر سفال است که در نتیجه ترکیب 8 نوع خاک مختلف به وجود میآید. به همین خاطر حرارت بالاتری برای پخت آن لازم است و تنوع رنگی آن از سفال بیشتر است. در این هنر با نوع دیگری از سرامیک نیز سروکار داریم که بین سفالگران به عنوان «پرسلان» (چینی) شناخته میشود که دمای پخت آن از سرامیک زیادتر است. دماهای پخت سرامیک و پرسلان به ترتیب 1000 و 1200 و 1400 درجه سانتیگراد هستند. در این میان لعاب هم داریم که در هزار درجه سانتیگراد پخته میشود.
n چهطور به یک خط تولید بهینه برای ساختن آثار سفالی دست پیدا کردید؟
تلاش کردهام که مجموعه امکاناتی را که احتیاج دارم، در یک فضای مشخص جمع کنم و از نظر تولیدی تا حد امکان وابسته به بیرون نباشم. همه تجهیزات لازم را خریداری و یک چرخه کامل تولیدی درون مجموعه ایجاد کردهایم. به عنوان نمونه چرخهای خیاطی صنعتی را برای دوخت و دوز و ایجاد سامانه بستهبندی به کار گرفتهایم. این خدمات در بیرون هم ارائه میشد، ولی به خاطر اینکه بتوانیم روی کارمان تمرکز داشته باشیم، اینگونه عمل کردیم. حتی گل سفالگری را که ماده اصلی کارمان است، از خاکهای رس وِیژهای که باز خودمان در برخی مناطق کشور شناسایی میکنیم، به کارگاه حمل کرده گِل سفالگری و تولید میکنیم و در این زمینه دستاوردهای بینظیری هم داشتهایم. به جرأت میتوانم بگویم که شاید حداکثر دو کارگاه سفالگری در کل کشور به این شکل خط تولید سفالینههای هنری داشته باشند.
n کمی درباره سبک کاری خود در سفالگری توضیح دهید.
سبک و سیاق کار بنده بیشتر مولاژ یا مشابهسازی از روی نمونههای تاریخی است. نمونههایی که یا از فلزهایی مانند مفرغ و نقره بوده و یا از جنس سفال هستند. با توجه به اینکه این محصولات یا آثار سفالی قرار است وارد خانههای مردم بشوند، کوشش کردیم آنها را به شکل زیباتری بسازیم. البته خیلی از این آثار تاریخی با رویکرد کاربردی و برای استفاده روزانه در زمان خودشان خلق شدهاند، ولی امروز رویکرد اساسی در اغلب صنایع دستی تولید آثار هنری از منظر زیبایی است. به همین دلیل تلاش میکنیم تا حدی این نمونههای تاریخی را با جلوهنمایی بیشتری عرضه کنیم. به عبارت دیگر، همه کارهای بنده جنبه تزئینی دارند.
n آیا هنگام شبیهسازی سفالینههای تاریخی تغییراتی در شکل و نقوش روی بدنه ایجاد میکنید؟
بله قطعا؛ برخی آثار را در اندازه کوچکتر و بعضی دیگر را بزرگتر ساختهایم. همچنین بعضی از طرحهای روی سفالهای تاریخی در اصل، سیاه و سفید بوده و بنده روی آنها رنگ گذاشتهام. البته این کارها از این جهت انجام نشده که ماهیت این مصنوعات مخدوش شود؛ هدف ما از افزودن دگرگونیهای گفتهشده این بود که بتوانیم نسبت به موادی که استفاده میکنیم، محصول خود را راحتتر، سریعتر و زیباتر خلق کرده و تولید کنیم.
n اوضاع هنر سفالگری را در استان چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه امروز این هنر بیش از پیش مطرح شده و ابعاد صنعتیتری به خود گرفته است. همچنین اشخاص بیشتری برای خرید مصنوعات سفالی و سرامیکی که با رویکرد هنری تولید میشوند، مراجعه میکنند که سبب شده بخش عمدهای از اشتغال در عرصه هنرهای دستی و صنایع سنتی استان قزوین مربوط به این رشته باشد. با این همه، هنوز آنچنان که باید و شاید بازار مطمئنی برای این قبیل محصولات نداریم و نیاز زیادی به ایجاد یک بازار ویژه صنایع دستی در قزوین احساس میکنیم.
n به نظر شما مشکل اصلی صنایع دستی قزوین چیست؟
توجه کنید که برای بزرگ شدن و برندسازی نیاز است که گروهی نگاه و عمل کنیم، وگرنه به هیچ جایی نخواهیم رسید. متاسفانه در زمینه هنرهای سنتی قزوین به برندسازی هیچ گونه توجهی نمیشود و فقط با یک سری اسامی مانند استاد فلانی سروکار داریم که با رهیافتهای اقتصاد روز صنایع دستی جهانی چندان همخوانی ندارد و به نوعی از قافله عقب افتادن است. راه نجات صنایع دستی استان دوری از استادمحوری و رفتن به سمت ایجاد شرکتهای تعاونی و برندسازی است. خود ما پس از 1.5 سال پیگیری و دویدن توانستیم نام و علامت تجاری محصولاتمان را به صورت قانونی ثبت کنیم.
n با توجه به نقش اساسی شما در احیا و مرمت کاشیکاریهای سرای سعدالسلطنه و دروازه دربکوشک (راهکوشک) از نحوه کار خود در این دو پروژه مهم بگویید.
در مورد دروازه دربکوشک 40 قطعه کاشی سرامیکی این عمارت به مرور فرسوده شده بودند که کوشیدیم از نو این ۴۰ تکه را بازطراحی و رنگهای لازم را به دست آورده و پس از بیرون درآوردن کاشیهای مستهلک یا نابود شده، کاشیهای سرامیکی تازه را جایگزین کنیم. برخی از کاشیکاریهای سازه دربکوشک نزدیک به دو قرن پابرجا ماندهاند و علت آن جلوتر از زمان خود بودن صنعت کاشیکاری قزوین در آن روزگار بوده است. بدنهها و قطعات سرامیکی که برای اجرا روی سازه طراحی کردیم، در بالاترین دمای ممکن پخته شد و میتوان گفت این نوع کاشیها از توان ماندگاری بیشتری برخوردارند. فکر میکنم کاشیهای سرامیکی که بر روی دروازه دربکوشک نصب کردیم، حتی عمری بالاتر از کاشیهای اولیه آن داشته باشند. اما در مورد سعدالسلطنه یک روز «مهندس کشاورزی» کارشناس اسبق معماری سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی نزد من آمد و سفارش بازسازی و تعمیر کاشیکاریهای سعدالسلطنه را به من ارائه داد که من در ابتدا نپذیرفتم، اما او به من اطمینان داد که میتوانم. همان طور که میدانید، کاشیهای این سرا از نظر ابعاد و نقوش بی نظیرند. نتیجه این شد که دو ماه به شکل شبانهروزی درگیر این پروژه بودیم، آن هم زیر نظر کارشناسی که مو را از ماست بیرون میکشید. مثلا وقتی یک کاشی را لاجوردی رنگ میکردیم، میگفت: این لاجوردی دارد به مشکی میزند و تفاوت تنها در حد 1.5 درصد رنگدانه بود که در حد یک فوت کردن است. در نهایت مجبور بودم رنگ موردنظر را دربیاورم و مطرح شدن خود در این عرصه را مدیون مهندس کشاورزی، کارشناس بادقت و دلسوز سازمان میراث فرهنگی میدانم.
n چه عواملی باعث شد که طی سالیان متمادی به عنوان سفالگر برتر کشوری انتخاب شوید؟
کارشناسان ذیربط در سازمان صنایع دستی کل کشور برای الصاق این عنوان به یک نفر، ۱۱ شاخص را مدنظر قرار میدهند که بیش از همه اینها بهروز بودن به لحاظ صنعتی باید مورد وثوقشان واقع شود و ما در ۹ تا از این موارد یازدهگانه به ویژه در سه بخش فرآیند تولید، بستهبندی و اصالت آثار یکی از تولید کنندگان برتر صنایع دستی کشور لقب گرفتیم. در صورتی که خیلی از هنرمندان صنایع دستی ایران بودند که سه نسل از اسلافشان هم در رشتههایی مانند گلیمبافی کار کرده بودند و اصطلاحا آن هنر در خونشان بود، ولی موردی به نام پیشینه زیاد کاری در داوریها بیتاثیر بود. در مقابل این نگاه سنتی به صنایع دستی، نگاه ما کاملا تولیدی و علمی است. همه محصولات سفالی و سرامیکی ما، دارای شناسنامه و نقطه ارجاع با توضیحات کامل است که به زبان لاتین هم ترجمه شده و با بستهبندی هویتمندی که دارند، سبب شدند که عنوان برتر صنایع دستی ایران را کسب کنیم.