برای اجرای «سفر زمستانه» یک سال تمرین کردم
- شناسه خبر: 37173
- تاریخ و زمان ارسال: 26 خرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
محمدرضا مقدم
مقدمه
«سفر زمستانه» عنوان کنسرتی بود که اردیبهشت امسال توسط «مجید مینای و امین قافلهباشی» در قزوین برگزار شد. احتمالا برای نخستین بار بود که اثری از شوبرت در قزوین اجرا میشد. اجرای با کیفیت این اثر فاخر، نوید حضور هنرمندانی را میدهد که میتوانند فصل تازهای از موسیقی را در قزوین رقم بزنند و فضای موسیقی را در این شهر غنای بیشتری بخشند. مجید مینایی سال 66 در قزوین به دنیا آمد و پس از تکمیل آموختههایش به تدریس آواز کلاسیک و پاپ مشغول شد. کنسرت اخیر او بهانهای شد تا مصاحبهای با این هنرمند داشته باشیم و شما مخاطبان فرهیخته را با یکی از هنرمندان شهرمان بیشتر آشنا کنیم.
در ابتدا بگویید موسیقی را از کجا شروع کردید؟
آنطور که یادم میآید از شش سالگی علاقه زیادی به موسیقی مخصوصاً خوانندگی داشتم. آن زمان گرامافون و دستگاه ضبط نواری داشتیم. هر آهنگی که میشنیدم سعی میکردم تقلید کنم. قرائتهای مجلسی عبدالباسط یا آلبومهای شجریان یا آهنگهای محمد نوری، ویگن و … . یادم هست روزهای اول مدرسه ناظم گفت: «کی بلده بیاد سر صف قرآن بخونه». من با صدای نازک گفتم ببخشید آقا، من بلدم. انتظارش این بود که معمولی بخوانم. ولی شروع کردم از حفظ و با صوت، به تقلید از عبدالباسط خواندم. این موضوع سبب شد که از همان هفت سالگی، جلوی جمعیت بارها اجرا داشته باشم. البته در آن دوران اکثر خانوادهها و مدارس به دنبال کشف استعداد موسیقی کودکان و نوجوانان نبودند و اصلا آموزشگاه موسیقی در قزوین نبود، تا استعداد کسی شکوفا شود. همچنین کامپیوتر و اینترنت و پلتفرمهای متنوع امروزی برای آموزش مجازی و دسترسی به محتوای علمی موسیقی هم وجود نداشت. اما طی ده سال اخیر پیشرفت بسیار زیادی در استعدادیابی از طرف خانوادهها و معلمها صورت گرفت و آموزشگاههای موسیقی زیادی تاسیس شده و معلمهای متعددی در رشتههای مختلف موسیقی در حال خدمترسانی و آموزش به مردم شریفمان هستند. خلاصه بگویم که نوجوانها و جوانهای عزیز نسبت به ما شرایطشان خیلی بهتر شده و امیدوارم قدر موقعیتها را بدانند. فکر کنم بیست سالم بود که اولین آموزشگاه موسیقی قزوین افتتاح شد و از آن به بعد با نتها و تکنیکها به شکل آکادمیک و جدیتری یادگیری موسیقی را دنبال کردم. به جز آواز و صداسازی و سلفژ به فراگیری ساز تار و پیانو هم پرداختم.
آواز کلاسیک را از چه افرادی آموختید؟
آواز کلاسیک را از معلمهای عزیزم محسن منصوری و محمدسلمان و آرا کاراپتیان آموختم. همچنین تحقیقات و مطالعات شخصی و جستوجوهای خودم هم در پیشرفتم موثر بود.
با توجه به اینکه آواز کلاسیک مخاطب بسیار خاصی دارد، از پیچیدگیها و سختیهای آموزش این رشته بگویید
البته که تمام سبکها و استایلهای موسیقی و آواز در نوع خود زیبا و دارای پیچیدگی خاص هستند. اما درست میفرمایید آواز کلاسیک و اپرا ظرافتهای زیادی دارد و نیازمند دانش و تکنیک بالای فرد است. از جمله اینکه خواننده اپرا باید بتواند با تکنیکهای صداسازی بدون میکروفن و بلندگو صدای خود را به گوش تمام شنوندگان در سالن برساند. همچنین خوانندههای اپرا باید بازیگری هم بلد باشند. چرا که اپرا نمایشنامه دارد و هر کدام از خوانندگان رُل خود را در نمایش بازی میکنند با این تفاوت که در اجرای زنده و هماهنگ با ارکستر، دیالوگهایی از جنس موسیقی و آواز دارند. همچنین خوانندههای آواز کلاسیک باید به چند زبان و تلفظ صحیح کلمات، تسلط یا حداقل آشنایی خوبی داشته باشند. (اکثر آثار فاخر آواز کلاسیک به زبانهای ایتالیایی، لاتین، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و روسی است)
انتخاب و اجرای اثری از شوبرت، شاید برای اولین بار بود که در قزوین اتفاق افتاد، چه شد که «سفر زمستانه» را انتخاب کردید؟
در میان آهنگسازان موسیقی که آثارشان جاودانه شده میتوان فرانتس شوبرت را یکی از بهترین اساتید بلامنازع در آهنگسازی آثار آوازی بهشمار آورد. او آثار زیادی برای سازهای مختلف و ارکستر دارد. اما بدون شک آنچه نام و جایگاه او را بیهمتا نگاه میدارد، لیدها و ترانههای اوست؛ ۶۰۳ لید یا ترانه در ۳۱ سال زندگیش نشانگر آن است که او هیچوقت از آواز جدا نبوده است. حتی آثار موفق سازی او شاید به این دلیل بسیار مورد پسند است که گویی حالتی شاعرانه و آوازی دارد.
دلیل دیگرم برای انتخاب این بود که «سفر زمستانه» اثری مستقل است که متشکل از بیست و چهار آهنگ و ترانه میباشد که همگی به صورت منسجم و به همپیوسته هستند و داستان واحدی را روایت میکنند. تصویرسازی و تشابه زیبا از عشق و رنجهای انسان و آرزوهایش توسط شاعر و آهنگساز در این اثر دلربایی میکند. ضمن اینکه «سفر زمستانه» از آخرین آثار شوبرت بوده که در بستر بیماری قبل از مرگش آهنگسازی کرده. شوبرت در سالهای پایانی عمرش به خلق آثار ژرفتری روی آورد.
قطعات «سفر زمستانه» به زبان آلمانی برای آواز و پیانو آهنگسازی شده بود و برای درک بهتر شنوندگان ترجمه صوتی قطعات در سالن پس از هر ترانه برای حضار پخش شد.
برای این اجرا چه مدتی تمرین کردید؟
چیزی قریب به یک سال تمرین شخصی و هر هفته یک جلسه تمرین هماهنگی و تبادلنظر با امین قافلهباشی دوست و پیانیست حرفهای شهرمان داشتیم.
در مورد وضعیت آموزش موسیقی کلاسیک و به ویژه آواز، در قزوین توضیح دهید
قریب به هشت سال هست که در قزوین، تاکستان، الوند و کرج آواز و صداسازی تدریس داشتهام و اعتراف میکنم که صداهای بسیار زیبایی در استان خودمان داریم که همه آنها آیندهدار هستند.
از حیث مخاطب، این نوع از موسیقی در قزوین چه وضعیتی دارد؟
به دلایل مختلف از جمله پیدایش سبکهای متنوع و جدید موسیقی در قرن بیستم و بیست و یکم، مخاطبین موسیقی و آواز کلاسیک نه تنها در قزوین بلکه در سرتاسر دنیا نسبت به قرنهای قبل کمتر شده. اما همیشه دوستداران و طرفداران خاص هنر که از درک موسیقایی بالاتری نسبت به عوام برخوردارند، موسیقی و آواز کلاسیک را پذیرا هستند و آنها همان کسانیاند که موسیقی را فقط به صورت سطحی و بدون توجه گوش نمیدهند. بلکه انگار در دریای موسیقی هنری غواصی میکنند و از زیبایی و ظرافت و پیامها و معانی انسانی لایههای زیرین آن نیز ثمر میبرند. شاید بهتر هست بگویم فقط موسیقی را نمیشنوند؛ با موسیقی زندگی میکنند.
اما آنچه اهمیت دارد این هست که نباید هنر موسیقی فقط در ضبط اتاق و ماشین و هندزفری علاقمندانش باشد. تاثیر وصفناپذیری که یک اجرای زنده بر روی جان شنونده میگذارد قابل مقایسه با شنیدن آن از اسپیکر و هندزفری موبایل نیست. ای کاش بتوان زیرساختها را مساعدتر کرد. به نظر من و تمام موسیقیدانهای این شهر، قزوین در این زمینه بیش از هر چیز نیازمند یک یا دو سالن آبرومندانه مستقل برای اجرای موسیقی است. یک سالن برای اجراهایی با ظرفیت تماشاچی بالای پانصد نفر برای موسیقیهای پاپ و سنتی و … . و یک سالن با ظرفیت حول و حوش دویست نفر برای اجراهای موسیقیهای خاص با امکانات و کیفیت مطلوب و لازم.
همچنین حمایت همه جانبه دستاندرکاران و مسئولین ذیربط برای ثبت گروههای موسیقی شاخص و مستعد در سبکهای مختلف و دعوت و پشتیبانی از آنها برای اجرای کنسرت باید در اولویتهای اجرایی قرار گیرد. (بر فرض مثال ارکستر شهر و ارکستر پاتتیک که از دل نوازندههای مستعد همین شهر به وجود آمدن)
یادمان نرود که قزوین روزگاری از شهرهای نامدار موسیقی کشور و صاحب مکتب آوازی بوده. طوری که بسیاری از خوانندگان از جمله شجریان به بزرگان مکتب آوازی قزوین اقتدا و ادای احترام میکردند. الان هم قزوین نوازندهها و خوانندهها و آهنگسازان درجه یک و حرفهای دارد که در کشور از بهترینها هستند. با بسترسازی که عرض کردم میتوان اتحاد و همکاری و همدلی مثالزدنی به وجود آورد که نام قزوین دو مرتبه از پیشتازان موسیقی این مرز و بوم شناخته شود.
این روزها مشغول چه فعالیتهایی هستید و از فعالیتهای هنریتان در آینده بگویید
قرار هست که «سفر زمستانه» را مهر ماه امسال در سالن فرهنگسرای ارسباران تهران روی صحنه دوباره اجرا کنیم. همچنین کما فی السابق آواز درس میدهم. به جز آواز کلاسیک، سبک پاپ و سنتی را هم کار میکنم. هم اکنون مشغول تهیه دو آهنگ پاپ دیگر هستم و احتمالا از شهریور ماه چند اجرای کنسرت در شهرهای مختلف خواهم داشت.
ضمن تشکر از همراهی شما، لطفا چند اثر موسیقی به سلیقه خودتان به مخاطبان معرفی کنید
اپرای «توسکا» و اپرای «توراندخت» از آثار پوچینی. اپرای «ریگولتو» و اپرای «لابوهم» از آثار جوزپه وردی. اپرای اکسیر عشق(L’elisir d’amore) اثر دونیتزتی.
عکس 81 و 82