بازار پر رنگ و لعاب بورس
- شناسه خبر: 12579
- تاریخ و زمان ارسال: 20 اردیبهشت 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
روز دوشنبه هفته جاری شاخص بورس به میزان 5 درصد کاهش داشت که این رقم از ابتدای سال رقم زیادی است. بر این اساس بعضی کارشناسان مطرح کردند که بازار بورس با این تجربه ناگوار باید بسته شود؛ که حقوقدانان بسته شدن بازار را منوط به شرایط خاصی دانستند. حمید اسدی در گفتوگو با ایسنا، با تاکید بر اینکه بستن بازار شرایط خاصی دارد، توضیح داد: این اقدام فرمول و الزامات قانونی خاص دارد. طبق بند سه ماده چهار دستورالعمل نحوه تشخیص شرایط اضطراری موضوع ماده ۳۲ قانون بازار اوراق بهادار در صورتی که بازارهای بورس یا خارج از بورس (بازار پایه) در طول یک روز معاملاتی بیش از پنج درصد کاهش داشته باشد، سازمان بورس و اوراق بهادار مجاز است با تشخیص شرایط اضطراری موضوع را برای تصمیمگیری جهت تعطیلی سه روزه بازار سرمایه در شورای عالی بورس مطرح کند.
این در حالی است که بسیاری افراد با وعدههای دولت پیشین سرمایههای خود را وارد این بازار کردند و با شکستهای مالی جبرانناپذیری مواجه شدند. بسیاری هنوز از این واقعه نقره داغ هستند.
*
اسماعیل و همسرش از همان 7 سال پیش که ازدواج کردند با کمک خانوادهها و کمی وام و قرض توانستند یک خانه نقلی کوچک در منطقهای میان شهر داشته باشند و یک ماشین پراید مدل 85. هر دو کنار هم کار کردند و زندگیشان را ساختند. ماشینشان را به مدل بالاتر تبدیل کردند و قرضهایشان را تصفیه و درست وقتی که زندگیشان به لحاظ مالی به ثبات رسیده بود رشد سریع شاخص بورس وسوسهشان کرد.
اسماعیل همان موقع ماشین را فروخت تا به دنیای معاملات بورسی پا بگذارد و یک ماهه یک ماشین بهتر بخرد. حتی پدرش را هم تشویق کرد تا پولی را که در بانک به عنوان پسانداز بعد از بازنشستگی دارد برای خرید سهام به او بدهد به این امید که تا چند ماه بعد اصل پول و کمی از سودش را به او برمیگرداند.
رویاهای جوانانی مثل اسماعیل با تورم بیرویه همخوانی نداشت. درست است که بازار سهام رشد خوبی در آن دوران داشت اما توزم در جامعه طوری بود که قیمت همه چیز روز به روز بالاتر رفت و اسماعیل که آنچنان سوادی یا اطلاعاتی برای خرید و فروش سهام نداشت نتوانست خوب موج سواری کند. در خرید و فروش سهام آنطور که باید سود نکرد و با ریزش شدید شاخص بازار بورس همان سرمایه اولیه را هم از دست داد. از طرفی قیمت خودرو آنقدر بالا رفت که دیگر نتوانست حتی ماشین قبلی خود را بخرد.
مشخصا زندگی خانوادگیاش دچار بحرانهایی شد و قسط و قرض و وامهایش بیشتر. او در برههای تنها تلاشش همین بود که خانهای را که دارد از دست ندهد حتی اگر کمرش زیر فشار قرض خم شود.
*
مهران نام مستعار یکی از سرمایهگذاران بازار بورس است. او هم که در خانه پدرش زندگی میکند و بیکار است به هوای اینکه میتواند از آب گلآلود ماهی بگیرد و یک شبه به هرچیزی که خواسته برسد، پدرش را راضی کرد تا پاداش بازنشستگیاش را توسط او در بازار بورس سرمایهگذاری کند. مهران تجربهای از حضور در این بازار نداشت و نمیدانست همینطور که یک شبه ارزش سهامهایش چند برابر میشود ممکن است یک شبه تمام داراییاش را هم از دست بدهد. شاید هم میدانست اما وسوسه رشد برقآسای سهام آنچنان جذاب بود که مهران و به قول خودش بسیاری از دوستانش نتوانستند از کنارش ساده عبور کنند.
او میگوید: «حتی یکی از دوستانم سیستمی را که روی ماشینش بسته بود فروخت تا سهام بخرد. بعد از مدتی هم خود ماشینش را فروخت به این امید که به زودی یک ماشین خیلی بهتر خواهد خرید.» او همینطور ادامه میدهد: «یک جاهایی فکر میکردیم دیگر هرچه سود کردیم بس است باید سرمایه را بیرون بکشیم تا ارزشش کم نشده اما طمع نمیگذاشت. میدیدیم یک روز بیشتر هم که بماند سودش چند برابر میشود. باز وسوسه میشدیم که چند روز هم بماند. تا آن اتفاق افتاد!»
کاهش شاخص بازار بورس به یک باره در سال افراد زیادی از جمله مهران و دوستانش را متضرر کرد. زیانی جبران ناپذیر که باعث شده حالا حتی با رشد خوب چند ماه اخیر بازار سهام اما جرات نکنند پا به آن بگذارند: «دوستم که ماشینش را فروخت هنوز پیاده است. من پیش پدر و مادرم شرمنده شدم که نتوانستم سود و یا حتی اصل پول پاداش بازنشستگی پدرم را پس بدهم. یکی دیگر از دوستانم که از خانواده همسرش قرض گرفته بود هنوز هم سرش پایین است. خالهام هم طلاهایش را فروخته بود و آنها هم پشیمانند. مخصوصا که در این مدت طلا این همه رشد داشته!»
او معتقد است اشتباه اولش این بوده که بیگدار و بدون اطلاعات شروع به سرمایهگذاری با ارقام بالا کرده و اشتباه دوم هم این بود که طمع کرده و بعد از کمی سود از بازار خارج نشده: «همان سود کم را هم اگر داشتیم حالا شرمنده نبودیم. من که دیگر محال است دوباره فریب بخورم و وارد بازار بورس شوم. برای ما که سرمایه کمی داریم شکست خوردن ممکن است باعث شود که دیگر نتوانیم از جایمان بلند شویم. خیلی سخت است که تمام داراییات را بگذاری به امید رشد و ترقی و بعد ببینی داراییات از دست رفته و تو رسیدی به نقطه صفر!»
*
بازار سرمایه و هر بازار معاملاتی دیگر نیاز به دانش و اطلاعاتی برای ورود و ماندگاری دارد. متضرر شدن در این وادی گاه به خسارتهای جبرانناپذیر و از هم پاشیده شدن خانواده منجر میشود که گاهی هیچ سود مالی دیگری قادر به جبرانش نیست.
بهتر است با احتیاط وارد سرمایهگذاریهای پرریسک شویم و اگر دانش کافی را نداریم ولی اصرار به حضور در این وادی داریم، از متخصصان این حوزه کمک بخواهیم.