این آسمانخراشهای کریه المنظر!
- شناسه خبر: 41523
- تاریخ و زمان ارسال: 30 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
امید مافی
وقتی زمین جایی برای نفس کشیدن باقی نگذاشت و آپارتمانها و برجها سنگدلانه قد کشیدند. سیمای شهر عوض شد و آدمهایی که روزگاری برای همسایههای خود میمردند، فراموش کردند چه کسانی دیوار به دیوار آنها شب را و روز را دوره میکنند و چه غصههایی در دل دارند؟
اینکه معماری نوین چه توجیهی برای قدکشیدن برجها دارد و اینکه آسمانخراشها چه تناسبی با معماری ایرانی دارند، نیاز به پژوهشی گسترده دارد. اما آنچه به زخمی بر روی سینههایمان بدل شده، خاطرات نموری است که با بالا رفتن برجها محال است تکرار شوند.
خانههای قدیمی با اندرونیها و بیرونیها آپارتمان شدند و کوچهها جای خود را به خیابانها دادند و خیابانها در پلک بهم زدنی بزرگراه شدند. اینطوری شد که دیگر آواز هیچ گنجشکی در شهر، گوشهایمان را نوازش نداد و هیچ گربهای بر لب حوض، عاشق ماهیها نشد!
حتی اگر همه معماران جهان جمع شوند و دفاعیهای برای برجهای این شهر کبود دست و پا کنند باز هم نمیتوان این آسمانخراشهای مدرن را با آش رشته، پیاز ترشی و سینیهای لواشکی که در گوشه حیاطهای کهنه، لبخند میزدند عوض کرد. راستی چقدر ساده بودیم ما که فکر میکردیم با قد کشیدن ساختمانها به خدا نزدیکتر میشویم و میتوانیم چهره آبی عشق را به تماشا بنشینیم. ما که زیرزمین مخوف خانه پدربزرگ را به راحتی، با این قوطی کبریتهای چشمنواز جابهجا کردیم، حالا نفسمان گرفته و دلمان برای تخت فنری گوشه ایوان خانهای که دیگر نیست لک زده است.
حالا دیگر نیمهشب اگر از خواب بپریم هیچ ستارهای بالای سرمان نیست و باید با یک لیوان آب یخ، تنگی سینه خود را کمی جلا دهیم. حالا دیگر لباسهایمان به جای پهن شدن روی بند رخت، کنار شومینه خشک میشوند تا باور کنیم خورشید هم از ما روبرگردانده است. در این دنیای دلمرده که همهش چاردیواریه، ما محکوم به زندگی در اتاقهای بیآفتاب هستیم و بچههایمان طعم شبهای عید و سمنوپزون را تا ابد نخواهند چشید. برجها و آپارتمانها چه بخواهیم و چه نخواهیم قد میکشند و با قیمتهای نجومی به فروش میروند و به خاطرات ما چوب حراج میزنند. انگار گریزی نیست جز آنکه برای برجهای عزیز آرزوی خوشبختی کنیم و در تنهایی به پرو پای روزگار بپیچیم که در این آپارتمانهای تهی از هوای تازه، حالی از ما نمیپرسد!