اهداف حکومت امام
- شناسه خبر: 44417
- تاریخ و زمان ارسال: 16 مهر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

دکتر شهرامیار ـ استاد دانشگاه
بخش نهم
در مباحثی که تا اینجا در خصوص راهکار برون رفت از غیبت ارائه شد به این نتیجه رسیدیم که تا وقتی شیعیان با نگاه غدیری به امام عصر ارواحنافداه ننگرند و حضرت را به آن خاطر نخواهند خدای تعالی اذن ظهور را صادر نخواهد کرد، مگر اینگه پیمانه غیبت پر شود. پیغمبر اکرم(ص) در غدیر نسب الهی و شئون امام را بیان فرموده و توضیح دادند که امام منسوب از طرف خدا هستند )نَسَبَها…، اِنَّهُ امامُ مِنَا…) و لذا از همگان بیعت گرفته و فرمان دادند که فرد دیگری را به جای او مبدل نکرده و شأن ایشان را تغییر ندهید (لا تُبَدِلوا، لا تُغَیّروا). بر همین اساس حضرت زهرا(س) نیز در یک روایتی فرمودند: «مَتَلُ الامام، مَثَلُ الکعبه، اِذتُوتی و لا تَاتی»، مردم باید به طرف امام بروند و گرد او بچرخند. مردمی که بعد از مرگ عثمان به طرف امیرالمومنین آمدند، نظرشان انتخاب اصلح بود و نگاه غدیری به حق غصب شده امام نداشتند.
لذا امیرالمومنین در همان روزهای اول در مسجد کوفه در میدان رحبه، مردم را جمع کردند و بر حق غدیری خود تاکید نمودند و کسانی را که حق ایشان را کتمان کردند، نفرین کردند. این جریان نمونهای است که نشان میدهد، تا چه حد بحث غدیر برای معصومین مهم است. در این ارتباط شبههای از طرف منکرین غدیر مطرح میشود که چرا امیرالمومنین بعد از شهادت پیغمبر اکرم(ص)، به غسل و کفن ایشان پرداختند و در سقیفه که به انتخاب خلیفه پرداختند حضور پیدا نکردند؟ پاسخ روشن است، اگر امیرالمومنین این کار را میکردند، امروز اهل سنت ادعا میکردند امام شما خودش را در سقیفه در معرض انتخاب مردم قرار داد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. امیرالمومنین در سقیفه حضور پیدا نکردند، چون در این صورت مردم ایشان را در کنار ابوبکر، عمر و عثمان قرار میدادند و حق غدیری امام نادیده گرفته میشد و این برای حضرت ناگوار بود. چون خلاف آن چیزی بود که پیغمبر اکرم در غدیر تعیین کرده بودند. بعد از مرگ عمر نیز در جریان شورای شش نفره، عبدالرحمن بن عوف، ابتدا خدمت امیرالمومنین آمد و دستش را دراز کرده و گفت یا علی دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم به شرط اینکه مطابق قرآن و سنت پیغمبر و روش شیخین عمل کنی. به عبارتی جریان سقیفه و آنچه دو نفر قبلی انجام دادند را تایید کنی و بر همان اساس عمل نمائی. امیرالمومنین فرمودند: من مطابق قرآن و مطابق سنت پیغمبر و روش خودم عمل میکنم. یعنی امام یک موضوعیتی برای امامت و حق غدیری خود قرار دادند. طبق آیه ۵۹ سوره نساء، «اَطیعوا اللهَ وَ اَطیعوا الرَّسولَ وَ اُولی الْامرِ مِنکُم» اطاعت از خدای تعالی و پیامبر اکرم و ائمه معصومین در یک ردیف قرار گرفته و در آیه ۵۵ سوره مائده، «اِنَّما وَلیُّکُماللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذِینَ یُقیمُونَ الصَّلاتَ وَ یُوتُونَ الزَّکاتَ وَ هُم راکِعون» خدای تعالی، پیغمبر اکرم، ائمه اطهار در یک ردیف ولی و سرپرست مردم تعیین شدهاند. لذا شبههای که عدهای مطرح میکنند که امیرالمومنین در موقعیت انتخاب خلیفه سوم توریه میکردند از اساس اشتباه است.
چراکه اگر این کار را میکردند و میفرمودند، من مطابق روش شیخین عمل میکنم، امروز دیگر شیعهای وجود نداشت و منکرین غدیر ادعا میکردند که خود امیرالمومنین بر این اساس بیعت کردهاند. لذا لازم است به عنوان یک شیعه بپذیریم که معصومین(ع)، درباره موضوع غدیر و لزوم نگاه غدیری به امام تعصب داشتهاند و نباید در مورد امام زمان روحی و ارواحنا فداه استثنایی قائل شویم که مردم با هر نیتی امام زمان(عج) را بخواهند، خدای تعالی اذن ظهور را خواهد داد. در واقع شیعه باید از این زاویه به ظهور بنگرد که امام حق حکومت دارد و این حق سالهاست از ایشان گرفته شده است. حکومتی که در سایه آن دین خدا در سراسر دنیا حاکم شده و همه انسانها به توحید خواهند رسید. اما حکومت حضرت چه خصوصیتی دارد که حکومت دیگر حاکمان ندارند؟ در پاسخ لازم است تاکید کنیم، هدفی که خدا از حاکمیت امام داشته، برقراری توحید در جامعه دنیاست. یعنی خدای تعالی بشر را خلق کرد و انبیا و اولیا و اوصیایی را فرستاد برای اینکه قدم به قدم مردم خدا را بشناسند و به توحید واقعی برسند، اسلام حقیقی در میان مردم اجرا شود و عدالت در کل عالم برقرار شود. لذا در روایات هست وقتی حضرت تشریف میآورند، عدهای میگویند ایشان دین جدیدی آورده است. واضح است که این ماموریت جز به دست امام قابل انجام نیست. یعنی بر فرض محال، اگر همه اندیشمندان جهان، مصلحین جهان دست به دست هم دهند و عدالت در دنیا برقرار شود، یا همه پزشکان، با هم متحد شوند و همه بیماریها را از بین ببرند، یا حکومتها همه نعمات و معادن را از زمین استخراج کنند و همه امکانات بشر، در اختیار عموم مردم به طور مساوی قرار گیرد، باز هم دنیا پر از ظلم و جور است. چون خصوصیتی که در حکومت امام هست فقط به وسیله امام قابل انجام و قابل اجرا است تا امام بر مسند حکومت بر دنیا قرار نگیرد آن هدف تامین نخواهد شد و اگر هر چیز دیگری تامین شود مثل این است که هیچ چیزی به دست نیامده چون مردم به توحیدی که مدنظر خدا بوده نرسیدهاند. بنابراین خود حکومت امام هم به یک معنا وسیله است برای اینکه انسانها به مقام لقاءا… برسند. مثل اینکه در یک اتوبوسی فقط یک نفر رانندگی بلد باشد، به نحوی که دیگران را به مقصد برساند و هر کس غیر از او همه را به بیراهه خواهد برد. لذا همانطوری که این راننده وسیلهای است برای اینکه مردم به مقصد اصلی برسند، وجود مقدس امام(ع) در مسند حکومت دنیا، وسیلهای است تا مردم را به مقصدی که خدا برای خلقت انسان در نظر داشته برساند و آن توحید و احیای دین است. دلیل اول برای این ادعا، در زیارت جامعه کبیره است، جایی که امام هادی(ع) به موضعگیری درست شیعیان در مقابل امام اشاره میفرمایند: «قَلْبِی لَکمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْیی لَکمْ تَبع و نُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّهٌ حَتَّی یحْییاللّهُ تَعَالی دِینَهُ بِکمْ» «قَلْبِی لَکمْ مُسَلِّمٌ» یعنی قلب من تسلیم شماست و «رَأْیی لَکمْ تَبع» نظر و رای من تابع نظر و رای شماست و «نُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّهٌ » یاری من برای شما آماده است برای چی؟ برای اینکه خدا دینش را به وسیله شما احیا کند. مگر دین اسلام مرده؟ بله! امام هادی(ع)، میخواهند بفرمایند که این دین همانی نیست که پیغمبر اکرم در نظر داشتند؛ لذا امام هادی(ع) میفرمایند: وقتی شیعیان «قَلبی لَکُم مُسَلِّم، رَایی لَکُم تَبَع، نُصرَتی لَکُم مُعَدَّه»، شدند، خدا دینش را به وسیله امام زمان(عج) احیاء میکند. «حَتی یُحیَیاللهُ تعالی دیِنَهُ بِکُم». بنابراین هدف امام عصر ارواحنافداه از حکومت این نیست که مردم به نفعی برسند، که البته در حاشیه حکومت حضرت خواهند رسید. بلکه هدف این است که مردم به خدا برسند، به لقاءا…، معنویات و در یک کلام به توحید دست پیدا کنند و دین اسلام کامل شود.
ادامه دارد….