انگلیس همچنان؛ فریبکار، توطئه چین
- شناسه خبر: 18479
- تاریخ و زمان ارسال: 23 مرداد 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
سیدابوالفضل هاشمی
روز 17 مرداد 1402 در میان زیباییهای تبریک روز خبرنگار، جمله سرشار از خصومت و عداوتِ عنصر نامطلوبی که بر میز سفیر سفارت انگلیس تکیه زده است، باز هم نشان داد که انگلیس قصد ندارد دست از دشمنی و مداخله در امور داخلی ایران بردارد.
البته هنوز فراموش نکردهایم که مدتی پیش نیز جیمس کلورلی وزیر خارجه انگلیس در نشست امنیتی اسپن اظهار داشت: «موضع سختگیرانه و قدرتمند خود را علیه ایران ادامه خواهیم داد. اگر ایران واکنش بریتانیا را نمیپسندد، باید رفتار خود را تغییر دهد، اقدامهای ما در پاسخ به رفتارهای آنها است.»
روزی روزگاری وقتی از بریتانیا صحبت به دنبال میآمد درباره کشوری صحبت میشد که 33 میلیون کیلومتر مربع را از شرق تا غرب کره زمین استعمار کرده بود و هزاران کشتیاش مملوء از دزدیهایی بود که از این مستعمرهها به یغما میرفت، کشوری که مسبب اصلی بیشترین بلایا بر علیه بشریت طی چند قرن اخیر به حساب میآید و همه جنگها و بلاهایی که بر علیه بشریت طی این چند قرن رخ داده به شکلی مرتبط با لندن و توطئههای آن در جهان بوده است.
البته هنوز هم انگلیسیها دست از توطئه چینی برنداشتهاند و هنوز هم در بسیاری از توطئههایی که در جهان اتفاق میافتد، دست دارند که نمونهاش حملههای تروریستی به پل کریمه و یا خاک روسیه و یا مشارکت در توطئه جنگ بر علیه عراق و افغانستان و لیبی و… بوده است.
هر آنچه امروزه ملت ایران از بابت تحریمها میکشند، سبب اصلیاش تلاش انگلیس برای سرقت نفت ایران از زمان قرارداد ننگین دارسی است و امروزه حتی بسیاری تحلیلگران باور دارند ماجرای مذاکرات هستهای ایران و تحریمهایی که بر علیه ملت ایران وضع شده هم ریشهاش در همان مذاکرات برای لغو قرارداد دارسی و حق ملت ایران در استفاده از منابع خدادادیاش نهفته است و چون انگلیسیها در آن زمینه شکست خوردند و جامعه جهانی امروزه، منطق آنها را دیگر قبول ندارد از طریق آمریکا وارد عمل شدهاند و جریان را به جریان اختلاف بر سر برنامه هستهای ایران تبدیل کردهاند.
البته نمیتوان فراموش کرد که همه بدبختیهای ملتهای خاورمیانه هم ریشهاش در ایجاد اسرائیل توسط انگلیس و وعده ننگین بلفور نهفته است و امروزه هر چه ملتهای منطقه میکشند از زیر سر انگلیسیها و سیاستهای آنها میباشد.
آنچه انگلیسیها متوجه نیستند این است که انگلیس دیگر آن 33 میلیون کیلومتر قبلی نیست و یک جزیره پیر در شمال غرب اروپا است و بسیاری از ملتهای جهان دیگر زورگویی روباه پیر را قبول ندارند چون میدانند مرگ حق است و دیر یا زود آن روباه پیر به آنچه حقاش است، خواهد رسید.
البته نمیتوان این ماجرا را بسیار ساده تلقی کرد و باید توجه داشت که لابیهای قدرت که اغلب هم همراه لابیهای صهیونیستی هستند حاکمان واقعی در انگلیس بوده و هستند و این لابیها زمانی که انگلیس در قدرت بود در انگلیس پشت پرده حکومت میکردند و حالا که دیگر انگلیس پیر شده و به پایان حیات سیاسیاش نزدیک میشود این لابیهای قدرت به آمریکا منتقل شدهاند.
در واقع آنچه امروزه از زبان وزیر خارجه انگلیس میشنویم دیکتهای است که توسط این لابیهای قدرت برای او نوشته شده تا سخن از دهان یک انگلیسی خارج شود نه یک آمریکایی.
اصل ماجرا هم این است که امروزه انگلیسیها به دلیل شکستهای مکررشان در قبال ایران جلز و ولز میکنند و این سخنان و سخنان دیگری که ارزش نقل آن تنها به این اندک سیاه بسنده میکنیم، نمایش اقتدار روباه پیر نیست بلکه تلاش برای توطئه چینیهای جدید است.
علیرغم اینکه انگلیسیها سرمایهگذاری زیادی برای جذب برخی سیاستمداران و افراد با نفوذ در ایران انجام دادهاند و علیرغم اینکه اینها طی چند دهه اخیر به دلیل نبود سفارت آمریکا در تهران نقش مرکز جاسوسی غرب در تهران را بازی میکردند اما به تازگی میبینند که برخی در آمریکا آنها را دور زده و شروع کردهاند پشت پرده با ایرانیها مذاکره کردن، بدون اینکه نه انگلیس در جریان باشد و نه حتی سهمی در توافقات داشته باشد.
این در حالی است که به دلیل همراهی اروپاییها با ایالات متحده در اعمال تحریمها بر علیه ایران، اروپاییها بیشترین ضررهای مالی را متحمل شدهاند چراکه شرکتهای اروپایی مجبور شدهاند ایران را ترک کنند و پروژههای چرب ایران را از دست بدهند در حالی که آمریکاییهایی که ایران را تحریم کردهاند، کمترین سهم را از بازار ایران داشتند.
حالا آمریکاییها به دنبال آن هستند که شرایطی ایجاد کنند تا شرکتهای آنها از بازار اقتصادی ایران سهم داشته و اروپاییها نیز کنار باشند.
مضاف بر همه اینها ماجرای اوکراین منجر به آن شده که هزینههای کمرشکن برای کشورهای اروپایی بالا برود و بسیاری از کشورهای اروپایی، انگلیس را مقصر میدانند که آنها را وارد چنین چالشی کردهاند؛ به همین دلیل امروزه صدای انگلیس و فرانسه و آلمان درآمده و آنها تهدید کردهاند در صورتی که سهمی از کیک اقتصادی ایران نداشته باشند هر توافقی که میان آمریکا و ایران شود را بر هم بزنند.
به هر صورت امروزه به نظر میرسد اگر انگلیسیها با دردهای شدید مواجه شدهاند که آنها را به جیغ بنفش کشانده، باید فکری به حال رفتار خودشان کنند.
آنها یکی دوبار تلاش کردند با ایران سرشاخ بشوند که نمونهاش توقیف یک نفتکش ایرانی بود و خوب بلافاصله پس از اشاره رهبری، آنچنان مشت محکمی به آنها زده شد که تمام دندانهایشان یکجا در دهان خورد شد و مجبور شدند با دهانی خونین از رفتارهای خصمانهشان عقبنشینی کنند.
به نظر میرسد انگلیس باید توجه داشته باشد که ایران موضع سختگیرانه و قدرتمند خود را علیه دشمنانش ادامه خواهد داد و اگر انگلیس واکنش ایران را نمیپسندد، باید رفتار خود را تغییر دهد.