انسان مدرن نیاز بیشتری به شناخت نفس دارد
- شناسه خبر: 2042
- تاریخ و زمان ارسال: 10 مهر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :

اشاره
هشتم مهرماه در تقویم کشور ما به نام «مولانا» شاعر بلندآوازه ایرانی ثبت شده است. به همین مناسبت به گفتوگو با سید مهدی پرپینچی نشستیم. وی که به تازگی کتاب «مبارزه با نفس از زبان مولوی» را به زیور طبع آراسته شناخت خوبی از مولانا دارد و با همت و کوششی که داشته موفق شده است به موضوع نفس از دیدگاه مولانا بپردازد. پس از معرفی کوتاه مولانا برای مخاطبان، گفتوگو با سید مهدی پرپینچی تقدیم شما فرهیختگان میشود.
محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی (جلالالدین محمد بلخی) معروف به مولانا، مولوی و رومی، 6 ربیعالاول سال 604 هجری قمری مصادف با 15 مهرماه سال 586 شمسی، در بلخ که روزگاری از توابع خراسان بزرگ بود دیده به جهان گشود. نام پدر او محمد بود و به سلطانالعلما، بهاالدین ولدبن ولد مشهور بود. او مردی سخنور از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بهشمار میآمد. وابستگی مردم به بهاولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه شد و به همین علت به قونیه مهاجرت کرد اما در قونیه مورد مخالفت امام فخررازی که فردی با نفوذ در دربار خوارزمشاه بود، قرار گرفت و او بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.
جلالالدین محمد پدرش را در سفر زیارتی به حج از بلخ همراهی کرد و در این سفر در شهر نیشابور به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر رفت، این عارف سفارش مولوی را در همان کودکی به پدر کرد. در این سفر او در بغداد نیز مدتی اقامت داشت و به علت فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف و در آسیای صغیر ساکن شد. اما بعد از دعوت علاالدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
مولوی همزمان با تربیت مردم، خود نیز از شاگردان محقق ترمذی بود و از تعلیمات و ارشادات او بهره میبرد. سپس برای تکمیل تحصیل به تشویق همین استادش به حلب سفر کرد و در شهر حلب علم فقه را از کمالالدین عدیم فرا گرفت. پس از مدتی به شهر دمشق رفت و با محیالدین عربی آشنا شد و از معلومات او بهره برد و از آنجا به قونیه سفر کرد. طریق ریاضت را به درخواست سیدبرهانالدین پیش گرفت. او پس از مرگ محقق ترمذی علوم دینی را آموزش داد و چهارصد شاگرد تربیت کرد. مولانا طرفداران زیادی داشت بهطوری که وقتی مجلس او برگزار میشد جمعیت زیادی به گرد او جمع میشدند. خود او نیز همیشه در حال یادگیری علوم بود.
نقطه عطف زندگی مولوی آشنایی با شمس تبریزی، عارف پرآوازه است. مولانا در طول شصت و هشت سال عمر خود از استادانی مانند محقق ترمذی، شیخ عطار، کمالالدین عدیم و محیالدین عربی بهره برد و از همه آنها بسیار آموخته اما هیچ کدام مانند شمس تبریزی در زندگیش تاثیرگذار نبودند. بعد از غیبت شمس در زندگی مولانا، او با صلاحالدین زرکوب آشنا و با این عارف سادهدل الفتی برگزید که سبب حسادت عدهای شد. پس از مرگ صلاحالدین، مولانا، حسانالدین چلبی را بهعنوان دوست برگزید و همنشینی با حسامالدین، سبب نوشتن «مثنوی معنوی» شد که حاصل لحظههایی از همصحبتی با حسامالدین است. جلاالدین محمد مولوی در 63 سالگی و در روز یکشنبه پنجم جمادیالاخر سال (672 ه.قمری) بر اثر بیماری ناگهانی از دنیا رفت.
ـ در ابتدا بگویید کتاب «مبارزه با نفس از زبان مولوی» با چه هدفی منتشر شد؟
اهمیت شناخت نفس و توصیههای فراوان در کلام بزرگان دین دربارهی شناخت نفس از علل اصلی چنین موضوعی برای پژوهش و تحقیق بود. پیامبر اکرم (ص) در سخن مشهوری شناخت نفس را زمینهساز شناخت خدا دانسته است. «من عرف نفسه فقد عرف ربه»
رابطهی انسان با نفس خودش، به ویژه نفس اماره، مهمترین و طولانیترین رابطهاش در زمان حیات است و این رابطه از سالهای اولیهی زندگیش شروع شده و تا پایان حیاتش ادامه مییابد.
خلاصه و چکیدهی پندها و نصایح آمده در قرآن و کلام انبیا و پیامبر این است که باید هواهای نفسانی را کنترل کرد و باید از نفس و خواستههای بیجای آن مراقبت نمود به قول مولوی کل سخنان خداوند در قرآن راجع به نفس است.
جمله قرآن شرح حبث نفسهاست
بنگر اندر مصحف آن چشمت کجاست
بنابراین باید نفس اماره را شناخت و اهمیت این موضوع برای درک زندگی بهتر را فهیمد به همین دلیل چنین امر مهمی مرا واداشت تا این موضوع انتخاب شود.
ـ برای انتشار این کتاب از منابع مختلفی استفاده کردهاید؛ پژوهش کتاب چقدر زمان برد؟
بررسی منابع اصلی که همان آثار مولوی (مثنوی معنوی و دیوان شمس، با بیش از شصت و دو هزار و بیست و آثار مثنوی وی شامل، مجالس شیعه، فیهمافیه و مکتوبات) میباشد، زمان زیادی را میطلبید و این فرصت در دوران سه سالهی کرونا که زمان مطالعهی بیشتری فراهم شد میسر گردید.
ـ علاقه شما به مولوی سبب شد که به موضوع «مبارزه با نفس» از نگاه این شاعر بپردازید؟
بله، بیشک مولوی به گفتهی اساتید و بزرگان ادب فارسی و علمای اسلامی، یکی از بزرگترین عرفا و شعرای فارسی و از توابع جهان اسلام است. وی ادامه دهندهی راه سنایی و عطار و به اوج رسانندهی غزل عرفانی است و مثنوی معنوی وی از نظر مولویشناس مشهور، مرحوم استاد بدیعالزمان فروزانفر، جامعترین اثر منظوم عرفانی و از شاهکارهای ادبی جهان است.
پس چه بهتر که به سراغ چنین شخصیت بزرگ و کم نظیری میرفتم و نظرات و نوع نگاه وی را دربارهی موضوع مهم «نفس و راههای مبارزه و کنترل آن» جویا میشدم.
ـ کتاب بیشتر برای چه مخاطبینی نوشته شده است؟
مخاطب کتاب همهی مردم است چرا که نفس اماره در وجود همهی انسانها است به همین دلیل سعی بر این بوده که نگارش کتاب به شیوهی ساده باشد تا عموم مردم توان استفاده از آن را داشته باشند.
ـ نفس از دید مولوی چه معنی دارد؟
از نگاه مولوی و عرفا، نفس اماره منبع و منشأ و قاعدهی بدیها و محل هوی و هوس است و هر گناه و خطایی که از انسان سر میزند، در اثر پیروی از هوای نفس است.
نفس مادر بتها و به تعبیر قرآن دوزخ هفت در است و هر رنج و سختی که انسان میرسد از جانب آن است لوی نفس را به اژدهای هفت سر، دیو، گرگ، سگ، خرگوش، نهنگ، مگس، فرعون نمرود، جالوت، قارون، ابوجهل و دهها چیز دیگر تشبیه کرده که اغلب آنها بار معنایی منفی داشته و نماد بدی و زشتی میباشند.
ـ مولوی برای مبارزه با نفس چه راهکارهای پیشنهاد میکند.
توصیهی اصلی مولوی برگفته از حدیث مشهور «موتوا قبل ان تموتوا، پیش از آنکه مرگ به سراغتان آید به مرگ اختیاری بمیرید.»
مرگ عرفانی یا همان محاسبهی نفس پیش از محاسبهی اصلی در قیامت است به این نوع مرگ، مرگ اختیاری نیز میگویند.
لازم به یادآوری است که عرفا قائل به دو نوع مرگند، یکی مرگ اجباری یا جسمانی و دیگری مرگ ارادی یا نفسانی. اهمیت این نوع از مرگ تا آنجاست که پیامبر اکرم نام جهاد اکبر بر آن نهادهاند، جهاد اکبر یا مبارزهی نفسانی چون سخت و همیشگی و دفعاتش زیادتر است، بدین نام اسمگذاری شده است.
نکتهی مهم و قابل توجه آنست که منظور از «کشتن نفس» و یا «مجاهده با نفس» به معنی از بین بردن قوای شهوانی و سرکوب کردن آنها نیست، بلکه مجاهده با نفس به معنای محدود کردن نفس و مقاومت کردن در برابر خواستههای نابهجا و غیرمعقول آن است.
ـ با توجه به اینکه با گذشت زمان خیلی از معانی دچار تغییر شده است آیا معنی و تفسیر «نفس» از زمان مولوی تا امروز تغییر نکرده است؟
خیر تغییری نکرده است، نفس با انواع سهگانهاش (امّاره، لوّامه، مطمئنه) که در قرآن به آنها اشاره شده با همان معانی قرآنی در مثنوی نیز تعریف شده است و کتاب حاضر، موضوع اصلیش در باب نفسامّاره و راههای غلبه بر آن است. مولوی بسیاری از مفاهیم نفسانی را از قرآن مجید و احادیث گرفته و این مفاهیم نیز تغییر خاصی در طول زمان نداشتهاند و مفهوم اصلی خود را حفظ کردهاند.
ـ به نظر شما مطالب کتاب برای زندگی امروزی کاربرد دارد و آیا انسان امروزی میتواند با آن ارتباط برقرار کند؟
قطعاً کاربرد دارد. تا زمانی که انسانی وجود دارد، نیاز به شناخت نفس و راهکارهای مبارزه با آن لازم است و گذشته و حال ندارد و مبارزه با نفس برای همهی انسانها در همهی زمانها و همهی قرون است.
چه کسی بهتر از مولوی میتواند با زبان شیرین شعر، همراه با صدها آیه و حدیث ما را راهنمایی کند پس بهتر است جواب سوال را از خود مولوی بگیریم آنجا که میفرماید که انسان همیشه و پیوسته در معرض دامهای نفسانی است و از او جدا نمیشود و این حالت برای همهی انسانها در هر عصری است. صد هزاران دام و دانه است ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا
دم به دم ما بسته دام نویسم
هر یکی گر باز و سیر نمیشویم
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بینیاز
ـ در پایان بگویید به نظر شما با توجه به زندگی امروزی و ورود مدرنیته به زندگی و افکار مردم، این کتاب تا چه حد میتواند راهکاری باشد برای مشکلات زندگی مردم؟
به نظر من زمینههای گناه در جهان امروزی و مدرنیته بسیار بیشتر از گذشته شده است برای نمونه به گسترش وسایل ارتباطی اشاره میشود. درست است که این گونه وسایل ارتباطی از قبیل تلفن، تلفن همراه، شبکههای مختلف صدا و سیمای، نشریات و تلگرام و واتساپ و اینترنت و اینستاگرام و … کمک شایانی به نوع زندگی انسان کرده و ارتباطات بسیار قویتر و سریعتر شده اما استفادهی نادرست از این وسایل چه بسا گناهان و وسوسههای شیطانی میلیونی و حتی میلیاردی میتواند با خودداشته باشد. با یک جمله و یا مقاله نادرست و یا فیلم و عکس مستهجن چه ذهنهایی را میتوان منحرف و آلوده ساخت و چه تهمتها و افتراها و دروغهای مجازیی که به سرعت میتوان اشاعه داد.
پس همانگونه که جهان جدید به سرعت مدرنیته شده و فواید بسیاری با خودآورده به همان میزان هم امکان وسوسه و زمینهی گناه و آلودگی را نیز با خود همراه دارد بنابراین نیاز به شناخت نفس با توجه به فریبندههای پیشرفته و مدرنیته بیش از پیش احساس میشود و سخنان انسانهای والامقامی چون مولوی بسیار راهگشاست.
در آخر جای آن دارد که از شما و مسئولان روزنامه وزین ولایت کمال تشکر و سپاسگزاری را داشته باشم که نسبت به مسائل فرهنگی و نویسندگان توجه خاصی دارند و باعث رشد استعداد و پرورش فکری آنها میشوند.
والسلام