انتخاب و اخلاق
- شناسه خبر: 38736
- تاریخ و زمان ارسال: 19 تیر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

مهناز اسماعیلی ـ پژوهشگر اجتماعی و حقوقی
«ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش»
«مولانا»
ما در زندگی خود پیوسته در حال انتخاب هستیم؛ از سادهترین امور مثل میوه خریدن و نان تا مهمترین مسائل زندگی شخصی مثل ازدواج و فرزندآوری و امور مهم و گستردهتر مانند انتخابات سیاسی در کشور. هر نوع انتخابی که داریم بر زندگی ما تاثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد. اگر میوهای خراب را انتخاب کنیم میدانیم عاقبت آن بیماری است، اگر انتخاب درستی در ازدواج داشته باشیم میدانیم موفقیت از آن ماست. اما نکته مهم اینجاست که؛ تنها عامل شروع فرآیند انتخاب در انسان «تعقل و اندیشه» است که آن مهم تنها عامل تمایز انسان بر سایر موجودات بوده و باعث شده که انسان تنها موجود آفریده شدهی اندیشمند و خردورز باشد.
جالب نیست؟ بشر در کل کائنات، تنها موجود متعقل و اندیشمند شناخته شده است که پیرو آن میتواند آگاهی و شناخت، یافته و سپس انتخاب کند. هر چه بر تلاش و ممارست بر عقل زَنَد، عقل نیز گداخته شده رشد مییابد و در نتیجه میتواند زندگی بهتری را برای خود بسازد.
در روزهای اخیر شاهد انتخابات ریاست جمهوری بودیم که به خیری گذشت، اما آنچه را که در ظاهر میبینیم در باطن هم همان است؟ آیا رعایت اخلاق سیاسی و فرهنگی صورت پذیرفت؟
از دیدگاه جامعه شناختی میتوان به مبحثی پرداخت که اولاً: احتمال برخی رفتارهای غیر اخلاقی در انتخابات از سوی رقبا و طرفداران ایشان وجود دارد. دوماً: هر جامعهای که به دموکراسی نزدیک باشد میبایست رفتارش به اخلاق نزدیکتر هم باشد.
اکنون که انتخابات به پایان رسیده نیز باید رعایت مراتب و مسائل اخلاقی صورت پذیرد.
دو جناح برجسته کشور که قانونی نیز هستند عمده فعالیت سیاسی را بر عهده دارند و از دیدگاه قانونی فرقی بین این دو جناح نباید باشد به همین دلیل است که خود اعضای فعال در احزاب سیاسی و پیروان ایشان نیز به طور حتم باید رعایت اخلاق را داشته باشند و از هر گونه تهمت، افترا، سنگاندازی و فشار خودداری نمایند.
اخلاق در انتخابها، ایجاب میکند افراد به همه مراتب و پیرامون مساله مورد نظر اشراف داشته و سپس اگر چه با تفکرات و نظر ایشان موافق نیست و یا به آن نزدیک نمیباشد، مسائل اخلاقی را رعایت کرده، و با احترام با این مساله برخورد نمایند.
صرف اینکه افرادی با ما در انتخاب همنظر نیستند دلیلی بر دشمن بودن ایشان نیست و همچنین همنظر نبودن ایشان با ما، دلیلی بر تهمت، فحاشی، بیاحترامی و فرافکنی نبوده و قابل توجیه هم نیست، زیرا کسانی که دم از دموکراسی میزنند باید توجه کنند در دموکراسی، احترام به نظرات دیگران یک قاعده است.
از منظر علوم اجتماعی و جامعهشناسی، به هر میزان که بر مطالبات، سواد (سوادهای متعدد) و بالا بردن سطوح مختلف فرهنگی افراد افزوده میشود میزان تابآوری و رعایت اخلاق در فرد افزایش مییابد یعنی رابطه مستقیم بین افزایش رعایت اخلاق و حفظ احترام در انتخابات با میزان مطالعه و سطح فرهنگ افراد وجود دارد، بنابراین راه که مسدود نیست، فرد زمانی که در شرایط این چنینی قرار میگیرد میتواند سطح سواد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … خود را بالا برده و در نتیجه سطح فرهنگ را به طور معناداری تغییر دهد.
حال این سوال پیش میآید که افرادی هم هستند که هدفدار و با مطالعه و ارتقاء سطح اطلاعاتی خود، بیاخلاقی میکنند؛ آنان چطور؟ پاسخ آن است که: «این رفتار به منفعتطلبی افراد برمیگردد». گاهی این دسته افراد وقتی منافع مادی، اجتماعی و موقعیتهای شغلی خود را در خطر میبینند دست به رفتارهای نابههنجار میزنند که با آن مواجه بودهایم.
بنابراین اگر افراد یک جامعه با همه گوناگونی فرهنگ و سطوح مختلف اجتماعی، نگاهی اخلاقمدارانه و انسانی به مسائل داشته باشند، حتی اگر منافع شخصی خود را در خطر ببینند، اخلاق را زیر پا نخواهند گذاشت. البته این نکته نیز قابل اذعان است که: اگر در جامعه به گونهای زندگی کنیم که راه درست و بدون نیرنگ باشد، به همین صفت شناخته میشویم و دیگر جای نگرانی ندارد. کسانی نگران جایگاه خود و منافع شخصی میشوند که انسانیت و اخلاق را لگدمال میکنند و از توجیهات متعدد برای خود کمک میگیرند اما اصل چیز دیگریست.
زندگی توام با اخلاق: در زندگی اگر اخلاق سرآمد و سرلوحه هر کاری باشد زندگی زیبا و با حسی لذتبخش خواهد بود. اخلاقمداری انجام دادن کار درست، همیشه و همیشه است نه به مصلحت و نه با توجیه خطاها.
زندگی با اخلاق همواره با صداقت و راستگویی همراه است و این صداقت و درستکاری با شخصیت فرد عجین شده و به مرور در جامعه، به این صفت شناخته میشود.
هیچ توجیهی برای رفتارهای غیر اخلاقی در انتخابها به طور اخص و در همه زندگی به طور اعم، وجود ندارد. دین اسلام نیز هیچگاه به فرد اجازه بیاخلاقیهایی چون تهمت، افترا، توهین، حمیت و تعصب را نمیدهد؛ که چون فرد یا گروهی اختلاف نظر در امور فرعی با ما دارند پس از هر نوع بیاخلاقی نسبت به ایشان ابا نداشته باشیم! وااسفا به چنین افرادی و چنین جامعهای! اگر چه بیان این موارد در نوشتار بسیار راحتتر از آن است که در جامعه مشاهده میکنیم، اما چیزی از ارزشهای آن نمیکاهد.
* یاد بگیریم:
ـ کسی که ما با هم نظر نیست، دشمن ما نیست
ـ کسی که فردی را انتخاب میکند طبق قانون رفتار کرده است
ـ دست از تعصب و پافشاری بر رفتارهای رادیکال برداریم
(رفتار رادیکال و افراطی در هر جناح و حزب و دستهای وجود دارد)
ـ از نگاه یک جانبه به مسائل بپرهیزیم و سعی در افزایش سطح اطلاعات خود به طور همه جانبه داشته باشیم؛ صرف اینکه یک سایت یا رسانه یا کتاب و یا … مطلبی را بیان میکند حمل بر صحت آن نکنیم شاید از لایههای دیگر آن مطلع نباشیم!
ـ به کودکان، نوجوانان و جوانان، آزاداندیشی را بیاموزیم و همچنین بیاموزیم که چگونه تفکری توام با چالش را مورد ارزیابی قرار دهند و ذهن و فکر خود را رها کرده و به مسائل به طور گسترده و با بینش متعادل و درست توجه نموده و مورد ارزیابی قرار دهند.
ـ پایبند به یک نوع تفکر و خطمشی خاص نباشیم که ما را در محیطی بسته و بدون خردورزی نگه دارد، که این نوع تفکر، تعصب را دامن میزند. اندیشهورزی ما باید کامل، جامع و با تفکر باشد نه قبول بیبرو برگرد آن مساله.
ـ تمرین گذشت و مهربانی را فراموش نکنیم، ممارست در احترام به نظرات دیگران میتواند به میزان قابل توجهی از بیحرمتیها و توهینها بکاهد.
ـ دست از خودخواهی برداریم، «آنچه که من میخواهم لزوماً آن نیست که باید باشد»؛ اگر این را بدانیم میتوانیم موفق شویم و حرمتها را حفظ کنیم.
ـ از یک دیدگاه کلی و منطقی، انتخابات سیاسی، در سطح عمومی و روابط خانوادگی و دوستیها در سطح خاصتر قرار دارند بنابراین دوستیها و روابط خانوادگی را قربانی انگیزههای سیاسی و جناحی نکنیم که روزی پشیمان خواهیم شد.
نکته آخر اینکه؛ گاهی به دلیل مسائلی چون سیاست، حرمتها را نشکنیم شاید جبران آن دشوار و یا حتی غیرقابل جبران باشد.
«احترام به نظرات و انتخاب دیگران منحصراً سیاسی نیست بلکه اصلی تربیتی و فرهنگی است.»