افراط و تعصب ، همزاد جهل و ستم
- شناسه خبر: 15970
- تاریخ و زمان ارسال: 17 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید : 162

مهناز اسماعیلی ـ پژوهشگر اجتماعی و حقوقی
از تعصب جاهلان دین هدا را دشمناند
عاقبت در چنگ این کوران عصا خواهد شکست
(بیدل دهلوی)
تعصب یا حمیت به معنای عصبیت از ماده «عصب» به معنی رگها و پیهایی است که مفاصل را به هم ارتباط میدهد، سپس هرگونه ارتباط و به همپیوستگی را تعصب و عصبیت میگویند که در اکثر موارد به مفهوم افراط و تندروی به کار میرود.
تعصب در معنای اصطلاحی یعنی طرفداری غیرمنطقی شخص، گروه و یا چیزی است که رفتاری افراطی، تندرو و نکوهیده و از نظر شرعی و اخلاقی مذموم است. تعصب با واژههایی چون حمیت، خشکاندیشی، سختگیری و جانبداری هممعناست.
در قرآن واژه تعصب به صورت تلویحی در زمینه تعصب در عقاید پدران و گذشتگان در مقابل پیامبران بیان شده است.
از دیدگاه علم روانشناسی هم داشتن تعصب، زشت و مذموم بوده و رفتار نامعقول به شمار میرود. علم روانشناسی تعصب را قضاوت عقیده یا نگرش از پیش تعیین شده دانسته که نسبت به افراد خاصی انجام می شود و همچنین مجموعهای از نگرشهاست که تبعیض را حمایت یا توجیه کرده و خشکاندیشی را گسترش میدهد.
رابطه عقل و افراط
از آنجایی که تعصب همیشه همراه افراط است بنابراین افرادی که نسبت به موردی تعصب و حمیت میورزند خود را در آن، توجیه کرده و دلایل غیرعقلانی را مطرح میکنند در حالیکه عصبیت و افراط هیچگونه همسانی و همگونی با عقل نداشته و ندارد. هرگاه در مباحث اخلاقی، شرعی و قانونی افراط باشد عقل از مقابل آن کنار رفته در نتیجه جهل جایگاه عقل را خواهد گرفت. قوهی عقلانی انسان هم مانند سایر قوای او اگر در مسیر اعتدال قرار نگیرد دچار افراط یا تفریط شده و اینجاست که پای ظلم، جهل و تخریب انسانیت به میان میآید. زیرا تعصب و افراط موجب تجاوز از حق شده خواسته و یا ناخواسته جانب باطل و ظلم را میگیرد.
وقتی که انسان به واسطه تعصب و تندروی از اعتدال خارج میشود و وَهمِ آن را دارد که درست میاندیشد و درست رفتار میکند، اما او فضایل اخلاقی را زیر پا گذاشته و دچار رذایل اخلاقی شده است، زیرا که عقلانیت و اعتدال را لگدمال کرده و دایما در حال توجیه رفتارهای خویش است. در یک جامعه برای ایجاد توازن و همگرایی و همنشینی عقل با آنان، لازم و ضروری است که روشی معتدل در امور ورود یابد.
امروزه بسیاری از افراطگرایان مهره بازی اصحاب قدرت و سیاستمداران شدهاند بویژه متحجران اسلامگرا که با بر هم زدن وحدت و امنیت ملی و تغذیه از روشهای غلط افراطی در پی اهداف خود هستند.
افراط و شریعت
مدعیان متعصب دینی، با برداشتهایی سطحی از آن به دنبال اشاعهی تفکرات اشتباه خود در جامعه و القاء آن به جوانان هستند که این نوع تعصبات نتیجهی عکس را به دنبال داشته و دارد که اصل دین را زیر سوال برده و عاملی بر دوری کودکان، نوجوانان و جوانان از دین را فراهم میکند. معلمی را در کلاس درس تصور کنید وقتی که معلم وارد کلاس میشود، همهی رفتار، کردار، منش، پوشش، تفکرات و … او توسط دانشآموز رصد میگردد و اثرگذاری خود را دارد، اگر معلم مورد نظر با تفکراتی متعصبانه و به دور از اصل و اساس دین و عقلانیت، و صرفا در پی نگرش حمیتوار خود رفتار کرده و تدریس کند، اثرات منفی کردار و فکرش به طور مستقیم بر دانشآموزان اثر خواهد گذاشت و به مرور زمان (در مدتی کوتاه) نتیجه عکس خواسته آن معلم، در کلاس نمود یافته و رفتارهای دانشآموزان در برابر او، تقابلی خواهد بود و نه تنها تفکرات معلم متعصب پذیرفته نمیشود بلکه آیندهسازان کشور از دین گریزان شده حتی دینستیز نیز میشوند. نوجوان و جوان امروز با چشمانی باز که حاصل تفکر هدفدار و منطقی است به دنبال حقایق میگردد و با افعال بیمنطق و غیراخلاقی قانع نشده و همگونی نخواهد داشت. دانشآموزان امروزی ما، همسانی و همراهی فوقالعادهای با عقلانیت دارند. اصل و اساس شریعت برای سعادت و زندگی اخلاقی بشر است اما متاسفانه در طول تاریخ و تا به امروز با افراط و تندروی در دین، توسط افرادی که حمیت و جهل را با هم دارند، ضربه مهلکی به شریعت وارد کرده و میکنند که شاید به زودی صدای تاسف و دیر شدن آن را بشنویم.
تعصب و عدالت
عدالت و انصاف از عقل نشات میگیرد و حمیت و تعصب از جهل، ساری و جاری میشوند. در باب مفهوم عدالت و مخصوصا عدالت اجتماعی باید گفت که عدالت در برابر ظلم قرار دارد بنابراین عدالت اجتماعی آن است که حقوق افراد رعایت شود و هر صاحب حقی به حق خود دست یابد. این نوع عدالت شامل: عدالت سیاسی(قدرت)، اقتصاد (ثروت)، احترام اجتماعی(حیثیت) و چگونگی توزیع عادلانه آنها و همچنین برخورد قانون با مردم است. حال باید توجه داشت زمانیکه فرد یا افرادی در جایگاههای مختلف سیاسی و قدرت، اقتصادی، اجتماعی و … قرار میگیرند و از موضع قدرت وارد میشوند و اگر قدرت آنان آمیخته با تفکرات تعصبآمیز و افراطی باشد، قطعا عدالت را تحتالشعاع قرار میدهد برای مثال قانونگذارانی که از موضع تعصب بنا را بر قانونگذاری بگذارند، چه خواهد شد؟ جامعهای چندقطبی با نابرابری و ناعدالتهای اجتماعی. یکی از معضلات این بخش از برقراری عدالت اجتماعی، نبود گوش شنوا برای معایب و جهل وابسته به تعصب است.
ویژگیهای افراد متعصب و تندرو
اینگونه افراد، ماهیتی اقتدارگرا و شخصیتی مستبد را برای خود رقم میزنند و بر باورهای خود پافشاری کرده، هیچگونه انعطافی ندارند؛ به دلیل نداشتن گوش شنوا، نظرات و ایدههای طرف مقابل را نمیشوند و مدام با آن مخالفت میکنند. عدم انتقادپذیری و توجیه از دیگر خصیصههای افراد متعصب است در نتیجه به خودخواهی، ظلم، ستم، نژادپرستی، خود برتر بینی(دینی، اجتماعی، نژاد، قومی و …) میانجامد. فرد متعصب نه تنها به خود آسیب میزند بلکه با عدم انتقادپذیری به سایرین آسیبهای جدی وارد میکند که از عدالت به دور بوده و عامل انزجار در دیگران خواهد بود.
راهکارهای رهایی از تعصب
به دلیل اینکه تعصب نوعی نگرش تندرو و افراطی بوده و در آن عقلانیت و انعطاف وجود ندارد، فرد متعصب از تفکرات خود حمایت و جانبداری بیچون و چرا کرده و به راحتی دست از وابستگی جهلوار خود برنمیدارد و با دیدن بخشی از یک پدیده گمان میکند که کل آن را میشناسد و او به دنبال آرمانسازی بوده و به دلیل بیکفایتی درونی سعی دارد آرزوهایش را به شکل آرمان به دیگران القا و حتی تحمیل نماید به همین دلیل برای مبارزه با این رذیله اخلاقی و اجتماعی باید راهکارهایی ارائه کرد و در این زمینه کارهای اساسی صورت دارد که سعهصدر زیادی را میطلبد.
از جمله راهکارهای مناسب در این راه:
ـ مطالعه: آموختن و یادگیری به افزایش آگاهی و پس زدن تفکرات متعصبانه و رقتانگیز کمک شایانی میکند.
ـ تفکر نقادانه: فرد متعصب باید بتواند تفکر نقادانه را در خود پرورش داده و به رفتارش تعمیم و تسری دهد.
ـ توانایی شنیدن: فرد متعصب باید قوای شنیدن خود را تقویت کند تا بتواند صدای تعقل و خردورزی را بشنود.
ـ نگرشی دوباره به باورهای خود: اینکه همیشه بر تفکری باور داشتهایم دلیل منطقی برای پافشاری بر آن نیست بلکه انسان باید مستمرا باورهای خود را به چالش کشیده و بر آنها تجدیدنظر نماید.
ـ تقویت روحیه انتقادپذیری در ارتباط با افرادی که متفاوت میاندیشند: فرد متعصب اگر واقعا قصد ترک افعال نامعقول خود را دارد میبایست با افراد دیگر (دگراندیش) که تفکراتی متفاوت دارند ارتباط داشته باشد و انتقادات را با گوش شنوا پذیرا شود.
ـ انجام کارهایی جدید و متفاوت: چنین فردی باید کاری متفاوت انجام دهد که قبلا از آن به شدت دوری میکرده است مانند امتحان کردن غذاهای جدید، موسیقی جدید، رسانههای جدید و …