اصلاح نظام آموزشی؛ گامی اساسی برای تحقق عدالت در مدارس
- شناسه خبر: 43108
- تاریخ و زمان ارسال: 28 شهریور 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

نگار موحد
آموزش و پرورش به عنوان یکی از اساسیترین ارکان توسعه پایدار، همواره باید بهگونهای عمل کند که همه افراد جامعه، بدون در نظر گرفتن طبقه اجتماعی، جغرافیا یا وضعیت اقتصادی، به فرصتهای برابری در تحصیل دسترسی داشته باشند. در این میان، تعیین سهمیههای ثبتنام در مدارس که به طور تحمیلی بر والدین و دانشآموزان اعمال میشود، نه تنها از دستیابی به عدالت آموزشی جلوگیری میکند، بلکه شکاف طبقاتی و نابرابریهای اجتماعی را نیز تشدید میکند.
در این یادداشت، ضمن بررسی تاثیرات منفی این روند، به راهکارهایی برای اصلاح نظام آموزشی بهمنظور بهبود عدالت در مدارس خواهیم پرداخت.
لزوم تسهیل فرآیند ثبتنام و اهمیت به رضایت والدین
یکی از موضوعات اساسی که در سیستم آموزشی فعلی کشور مشهود است، نبود انتخاب آزاد برای والدین در تعیین محل تحصیل فرزندانشان است. ثبتنام در مدارس بهطور معمول بر اساس موقعیت جغرافیایی محل سکونت انجام میشود و در بسیاری از موارد والدین و دانشآموزان چارهای جز قبول این انتخاب ندارند.
این در حالی است که بسیاری از خانوادهها خواهان آن هستند که فرزندانشان در مدارسی با امکانات بیشتر و شرایط بهتری تحصیل کنند. برای تحقق عدالت آموزشی، یکی از اقدامات مهمی که باید مدنظر قرار گیرد، تسهیل فرآیند ثبتنام در مدارس و احترام به خواستهها و نگرانیهای والدین است.
این موضوع تنها به ایجاد فرصتهای برابر برای تمامی اقشار جامعه ختم نمیشود، بلکه از نظر روحی و روانی نیز تاثیرات مثبتی بر دانشآموزان و خانوادههایشان دارد. رضایت والدین از انتخاب مدرسه برای فرزندانشان، یکی از جلوههای مهم برقراری عدالت آموزشی است و میتواند به بهبود فضای تحصیل و انگیزه تحصیلی دانشآموزان کمک کند.
حق انتخاب، لازمه برقراری عدالت آموزشی
والدینی که فرزندانشان را برای تحصیل به مدارس بهتر میفرستند، معمولا در پی فراهم کردن شرایطی مناسبتر برای پیشرفت تحصیلی و اجتماعی آنها هستند. این انتخاب، بخشی از مسئولیت تربیتی والدین است و نباید از آنها سلب شود.
آموزش و پرورش باید به گونهای عمل کند که ضمن تعیین چارچوبهای کلی برای توزیع دانشآموزان در مدارس، به خانوادهها اجازه دهد که با در نظر گرفتن شرایط خاص خود، مدرسه مناسبی را برای فرزندشان انتخاب کنند. در سیستم فعلی، والدینی که از مدارس تعیین شده ناراضی هستند، هیچ راهحل مناسبی برای تغییر مدرسه ندارند. این در حالی است که مدارس غیرانتفاعی با هزینههای سنگین تنها در دسترس طبقات مرفه قرار میگیرد و مدارس دولتی نیز به دلیل کمبود امکانات و شلوغی کلاسها نتوانستهاند به نیازهای تحصیلی دانشآموزان پاسخ دهند.
در نتیجه، تحمیل سهمیههای اجباری برای ثبتنام در مدارس نه تنها عدالت آموزشی را نقض میکند، بلکه فرصتهای برابر برای پیشرفت تحصیلی را نیز از دانشآموزان سلب میکند.
راهکارهای پیشنهادی برای اصلاح سیستم آموزشی
برای رفع مشکلات موجود و تحقق عدالت آموزشی در کشور، راهکارهای متعددی وجود دارد که میتواند به بهبود وضعیت کمک کند. برخی از این راهکارها عبارتند از:
تدوین برنامههای ارتقاء کیفیت مدارس در مناطق محروم:
یکی از دلایل اصلی نارضایتی والدین از سهمیهبندی مدارس، تفاوتهای شدید در کیفیت آموزشی بین مدارس مناطق مختلف است. آموزش و پرورش باید برنامههایی برای بهبود زیرساختها و امکانات آموزشی در مناطق محروم تدوین کند تا تمامی دانشآموزان از شرایطی برابر برخوردار شوند. این اقدام نه تنها نابرابریهای آموزشی را کاهش میدهد، بلکه امکان رقابت منصفانه را برای همه دانشآموزان فراهم میآورد.
افزایش اختیارات والدین در انتخاب مدرسه: آموزش و پرورش باید قوانینی وضع کند که به والدین اجازه دهد در انتخاب مدرسه فرزندان خود نقش بیشتری ایفا کنند. اگرچه تعیین چارچوبهای کلی بر اساس موقعیت جغرافیایی لازم است، اما نباید والدین را مجبور به ثبتنام فرزندانشان در مدرسهای خاص کرد. والدین باید بتوانند در صورتی که مدرسه تعیینشده پاسخگوی نیازهای فرزندشان نباشد، گزینههای دیگری را نیز مدنظر قرار دهند.
شفافسازی و بازنگری در قوانین ثبتنام: بسیاری از خانوادهها از پیچیدگی و عدم شفافیت قوانین ثبتنام در مدارس گلهمند هستند. آموزش و پرورش باید قوانین ثبتنام را شفافسازی کند و اطلاعرسانی مناسبی به والدین انجام دهد تا آنان بتوانند تصمیمات خود را با آگاهی کامل اتخاذ کنند. همچنین، بررسی و بازنگری دورهای قوانین ثبتنام برای تطابق با نیازهای روز جامعه ضروری است.
تخصیص منابع بیشتر به مدارس دولتی: مدارس دولتی بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای آموزشی کشور، نیاز به حمایت بیشتری دارند. با تخصیص منابع مالی و انسانی بیشتر به این مدارس، میتوان کیفیت آموزشی را بهبود بخشید و از فشارهای مالی بر والدین کاست. همچنین، این اقدام میتواند جذابیت مدارس دولتی را افزایش دهد و والدین را به انتخاب این مدارس ترغیب کند.
نظارت بر رعایت حقوق والدین و دانشآموزان: تشکیل کارگروههای نظارتی برای بررسی و نظارت بر روند ثبتنام در مدارس، میتواند به جلوگیری از تخلفات و اجرای عدالت آموزشی کمک کند. این کارگروهها باید به گونهای عمل کنند که حقوق والدین و دانشآموزان در فرآیند ثبتنام حفظ شود و تصمیمات به طور قانونی و شفاف اتخاذ شود.
لزوم اصلاحات بنیادی در نظام آموزشی فراتر از اصلاحات اجرایی است
سیستم آموزشی کشور نیاز به یک بازنگری و تحول اساسی دارد. برنامههای کنونی آموزش و پرورش برای توزیع دانشآموزان بر اساس موقعیت جغرافیایی و تعیین سهمیههای تحمیلی نهتنها باعث افزایش نابرابریهای اجتماعی و آموزشی شده است، بلکه بسیاری از استعدادها و تواناییهای بالقوه دانشآموزان را نیز از بین برده است.
برای اصلاح نظام آموزشی، نیاز به تغییر نگرش از یک سیستم متمرکز و تحمیلی به سیستمی است که دانشآموزان و والدین را در مرکز تصمیمگیریها قرار دهد. در این راستا، موارد زیر باید مدنظر قرار گیرند:
تمرکززدایی از سیستم آموزشی: یکی از مشکلات اصلی سیستم آموزشی فعلی، تمرکز شدید تصمیمگیریها در سطوح بالای مدیریتی است. این امر باعث میشود که نیازهای محلی و فردی دانشآموزان و والدین نادیده گرفته شود. تمرکززدایی و واگذاری اختیارات بیشتر به مدارس و نهادهای محلی میتواند به انعطافپذیری بیشتر سیستم و پاسخگویی بهتر به نیازهای جامعه منجر شود.
بازنگری در سیاستهای تخصیص منابع: توزیع ناعادلانه منابع مالی و امکانات آموزشی بین مدارس مختلف باعث افزایش نابرابریهای آموزشی شده است. آموزش و پرورش باید سیاستهای جدیدی برای تخصیص منابع به گونهای که مناطق محروم و کمبرخوردار نیز از امکانات کافی برخوردار شوند، تدوین کند.
ارتقاء سطح معلمان و کادر آموزشی: معلمان بهعنوان ستون فقرات نظام آموزشی، نیاز به آموزشهای بهروز و حرفهای دارند. بهبود کیفیت آموزشی در مدارس تنها با ارتقاء سطح معلمان امکانپذیر است. آموزش و پرورش باید برنامههایی برای آموزش مستمر معلمان و بهبود مهارتهای حرفهای آنان تدوین کند.
نتیجهگیری
ضرورت بازنگری در سیاستهای آموزشی
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که آموزش و پرورش بهعنوان نهادی اساسی در شکلگیری آینده جامعه، باید بهطور مداوم در حال اصلاح و بهبود باشد. بیعدالتی آموزشی که در قالب سهمیهبندی تحمیلی مدارس به والدین و دانشآموزان تحمیل میشود، نهتنها بر خلاف اصول عدالت است، بلکه تواناییهای بالقوه بسیاری از دانشآموزان را نیز از بین میبرد. برای رسیدن به یک سیستم آموزشی عادلانه و کارآمد، آموزش و پرورش باید بهگونهای عمل کند که همه دانشآموزان بدون توجه به طبقه اجتماعی یا محل زندگی، به فرصتهای برابر آموزشی دسترسی داشته باشند. این امر تنها با اصلاحات بنیادی در سیاستهای آموزشی و تقویت نقش والدین و دانشآموزان در فرآیند تصمیمگیری ممکن است.