از دمشق تا بغداد با «زکریای قزوینی»
- شناسه خبر: 3869
- تاریخ و زمان ارسال: 14 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید : 178

اشاره
قزوین با پیشینهای کهن و با برخورداری از پتانسیلهای فراوان یکی از استانهای مهم کشور به شمار میآید. اگر از اهمیت سوقالجیشی قزوین که این شهر را به عنوان یک شاهراه ارتباطی غرب کشور تبدیل کرده است صرف نظر کنیم از مناظر طبیعی و تاریخی آن نمیتوان چشم پوشید. دانشمندان، فرهیختگان، سیاستمداران و هنرمندان متعددی در دامان این شهر پرورش یافتند که هر یک به تنهایی برگ زرینی از دفتر سترگ دانایی و دانش کشور را بارور کردهاند.
حمدا… مستوفی، عبید زاکانی، میرعماد حسنی قزوینی، عماد الکتاب قزوینی، علامه دهخدا، علامه محمد قزوینی، علامه رفیعی، سید محمد دبیرسیاقی، احسان اشراقی، اقبال آذر، عارف قزوینی، سیداشرف الدین حسینی گیلانی، رضا والی، طاهره قرهالعین، سهراب شهید ثالث و بسیاری دیگر از جمله مفاخر قزوینی هستند که در شمارههای پیشین روزنامه ولایت به معرفی برخی از آنها پرداختهایم و در نوشتار پیشرو قسمتهایی از زندگی زکریای قزوینی، دانشمند نامآور قرن ششم را برای شما مخاطبان فرهیخته معرفی میکنیم.
زکریا بن محمد بن محمود انصاری کمونی قزوینی (جغرافیدان، دانشمند، تاریخنویس و فیلسوف) به سال 602 هجری قمری در قزوین به دنیا آمد. کنیه او ابویحیی یا ابوعبداله است و لقب او را جمالالدین و گاهی عمادالدین نیز گفتهاند. روایت است یکی از اجداد او به نام شیخ ابوالقاسم که عرب بوده و نسبش به انس بن مالک (صحابهی پیامبر اسلام(ص) که از انصار و قبیلهی خزرج بود) در قزوین ساکن شده بود. زکریا به این موضوع اشاره کرده و گفته است: «ابوالقاسم بن هبهالله کمونی، عالمی خداپرست و پرهیزگار از اولاد انس بن مالک است و به پنج واسطه جد اوست».
زکریای قزوینی قسمت عمده عمر خود را ساکن مناطق عربزبان بوده و کتابهایش را به عربی تصنیف کرده است، محافل عربی و بعضی شرقشناسان او را عرب شمردهاند؛ درحالیکه از سبک نوشتههای قزوینی معلوم است که عربی، زبان مادری او نبوده است؛ بنابراین، با توجه به اقامت جد وی در قزوین و ازدواج با یک ایرانی و با عنایت به اینکه او خود بعد از چند نسل که همگی مقیم قزوین بودهاند، در همان شهر متولد شده و پرورش یافته و زبان مادریاش فارسی بوده است، طبق هر مقیاس و معیاری میتوان و بلکه باید او را ایرانی شمرد. (دانشنامه تخصصی ویکی نور)
محمدرضا مقدم
ـ سفر به دمشق و ادامه تحصیل
زکریا در جوانی به دمشق کوچ کرد و در آنجا چند گاهی به تحصیل علوم و آداب اشتغال داشت و از جمله نزد اثیرالدین ابهری، حکیم بزرگ ایرانی تلمّذ نمود و حدود سال 630 ق، در همین شهر با حکیم شهیر صوفی محیالدین معروف به ابن عربی ملاقات کرد. ابن طاووس، سید غیاثالدین عبدالکریم بن احمد بن طاووس، مجلس او را درک نموده است و قزوینی با نویسنده و ادیب بزرگ، ضیاءالدین بن اثیر (متوفی به سال 637 ق)، برادر مورخ معروف، که در آن وقت مقیم موصل بوده، روابطی داشته است. سپس رهسپار عراق عرب شد و ضمن سفرهایش با بسیاری از کیهانشناسان و جغرافیدانان وقت محشور گشت.
وی مدتی به فرمان مستعصمبالله آخرین خلیفه عباسی با منصب قضای حله (650 ق) و واسط (652 ق) مشغول کار بود و در مدرسه شراییه واسط نیز تدریس میکرد. پس بیشک قزوینی فقه آموخته بود؛ زیرا در عراق عهدهدار قضاوت شده است. معلوم نیست که آیا پس از تسلط هلاکو بر بغداد در این منصب ماند یا آن را رها کرد، ولی مسلم است که مطالعات علمی خود را ادامه داد و وقتی شهر بغداد در سال 656 ق، به دست مغولان افتاد و بساط خلافت عباسیان برچیده شد، قزوینی از اجتماع کناره گرفت و تمام وقت خود را صرف مطالعات علمی کرد.
عطاملک جوینی سیاستمدار و مورخ ایرانی و صاحب تاریخ جهانگشا که از سال 661 ق، از طرف هلاکو و اباقا به حکومت بغداد و عراق منصوب شد و تا آخر عمر (682 ق) در این سمت باقی ماند، قزوینی را تحت حمایت خود گرفت و به همین علت است که قزوینی آثار خود را به عطاملک پیشکش کرده است.
زکریای قزوینی، مردی خوشخط و آشنا به شعر و تاریخ و جغرافیا و معانی و الفاظ و علوم طبیعی بود. وی را از جهت وسعت اطلاعات و فقدان فکر علمی با پلینی مقایسه کرده و او را پلینی قرون وسطی خواندهاند. او با بسیاری از جهانگردان، مراوده داشته و آثار آنها را خوانده یا از مشاهدات ایشان بهره برده است.
ـ اهمیت مطالعات و تحقیقات زکریا در کیهان شناسی
محققین عموماً معتقدند که زکریای قزوینی به علت دانش بسیار و هوش سرشار و کار فراوان توانسته است تمامی اطلاعات موجود عصر خود را جمعآوری و به روشی متین و سودمند دستهبندی و تألیف کند و دانش کیهانشناسی و جغرافی را در سطحی بالا و بهصورتی علمی بازگو نماید و درعینحال چنان ساده و روشن بنویسد که بهجای فضلفروشی و اثبات دانشوری خود، سبب استفاده عمومی شده باشد. غربیها او را گاهی به هرودوت یونانی و بلیناس رومی مانند کردهاند و او را در سرجمع، بزرگترین کیهانشناس عالم اسلامی میدانند و در نجوم و جغرافیا و زمینشناسی و معدنشناسی و نباتشناسی و حیوانشناسی و نژادشناسی، از دانشمندان ممتاز و کمنظیر میشمارند. کارهای قزوینی به گفته ادوارد براون «خارج از عصر خود قرار دارد» و در دورانهای بعد از او در جهان اسلام و شبهقاره هند تأثیر فراوان داشته و دانشمندانی را مانند شمسالدین دمشقی (وفات 727 ق)، احمد بن حمدان حرانی (دوران شکوفایی حدود سالهای 732 ق)، حمدا… مستوفی قزوینی (وفات 750 ق)، دمیری (وفات 808 ق)، ابن وردی (وفات 861 ق) تا محمود بن سعید سفاقسی (وفات 1233 ق)، تحت تاثیر قرار داده است.
ـ آثار
از زکریای قزوینی چند اثر باقی مانده است که از میان آنها «آثارالبلاد و اخبار العباد»، «عجائب المخلوقات و غرائب و الموجودات» دارای اهمیت خاصی هستند.
عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات (شگفتیهای آفریدگان و موجودات) کتابی است در زمینه هیات و جهانشناسی و علمالاشیا و شگفتیهای عالم خلقت، نوشته زکریا قزوینی. وی این کتاب را نخست به زبان عربی نوشت و سپس خود نسخهای فارسی از آن تدوین کرد.
تاریخ نوشتن عجایبالمخلوقات را به سال 678 هجری قمری مطابق با 1280 میلادی گزارش کردهاند. دست نوشته اصلی آن در حال حاضر در موزه مونیخ آلمان موجود است. این کتاب به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
ـ موضوع کتاب
کتاب شامل چهار مقدمه و دو مقاله است. مقاله اول در عُلویات؛ مقاله دوم در سُفلیات، که شامل عناصر و معدنیات، نباتات و حیوانات است. در مورد تمام کائنات روی زمین، بروج، ماهها، فصول سال، ستارگان، زمین، کوهها، دریاها، رودها، جانوران، و تمام موجودات دنیا سخن رفته است.
این کتاب نخستین بار به اهتمام ووستنفلد در 1848 در گوتینگن، و ترجمه نیمی از آن توسط هرمان اته در 1868 در لایپزیگ به چاپ رسیده است. در سال 1309 هجری قمری نیز در مصر به چاپ رسیدهاست. چاپ ترجمه فارسی کتاب در سال 1283 هجری قمری در لکناو بوده است. همچنین ترجمه فرانسوی آن در سال 1805 در پاریس به زیر چاپ رفته و بعدا این کتاب به چند زبان دیگر مانندترکی، آلمانی، یونانی ترجمه و چاپ شد.
این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده و در تهران به سال 1264 ه.ق. چند بار به زبان فارسی چاپ شده است.
ـ عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات
عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، کتابى است به زبان فارسى در موضوع جهانشناسى. این کتاب در نیمهى دوم قرن ششم هجرى تألیف شده است. مولف، این کتاب را از آن جهت فراهم آورده است تا دیگران را بى آن که در اطراف و اکناف عالم بگردند، از عجایب جهان و غرایب زمان بىآگاهاند.
هدف دیگر مولف از نگارش این کتاب اهداء آن به ابوطالب طغرل بن ارسلان بن طغرل بوده است. نامبرده یکى از سلاجقه عراق است که از سال 556 تا 573 ه.ق. سلطنت داشته است. بنابراین، کتاب نامبرده باید در یکى از سالهاى میان این دو تاریخ نوشته شده باشد. محتمل است که تاریخ شروع تالیف پیش از سال 556 ق. که نخستین سال سلطنت طغرل بن ارسلان است، بوده باشد.
نکات کوچکى در کتاب وجود دارد که کم و بیش راهبر به سنوات تالیف کتاب است؛ اما با استناد به هیچ یک نمىتوان به دقت سال تالیف آن را روشن کرد.
کراچکوفسکى در «تاریخ نوشتههاى جغرافیایى در جهان اسلامى» تالیف کتاب را با توجه به تاریخ مذکور به وسیله مولف، حدود سال 1180 م. مىداند و تاریخى را حاجى خلیفه از آن یاد مىکند؛ یعنى سال 1160 م. 555 ق. خطاى محض مىداند.
این کتاب نخستین کتاب درباره جهانشناسى است و تا حدى متاثر از اثر هم دوران خود که در مغرب پدید آمده مىباشد. این کتاب متعلق به غرناطى است؛ اما کتاب طوسى سنگینتر از آن است و مطالب آن از غرناطى بیشتر است.
ـ موضوعات کتاب
در تقسیمات دهگانهى کتاب، مطالبى دربارهى موضوعات زیر آمده است: افلاک، ستارگان، صاعقه، شهاب، رعد و برق، قوس و قزح، بادها، دریاها و آبها، کوهها، مساجد، کنیسهها، زلزلهها، گیاهان، دخمههاى سلاطین، گنجها، خلقت آدمى، عقل و روح، عادیان، ترکان، هندوان، کاهنان، معجزات و کرامات، علم طب، خواص غذاها، قضا و قدر، جنیان و شیاطین، غولان، نسناس، مرغان، بهایم، جانوران دریایى، سباع، حشرات، مارها و افاعى.
انشاى کتاب در رتبهى اول منشآت فارسى و حکایات و داستانهاى آن بسیار جالب و سرگرم کننده است.
کتاب، مشتمل بر پاورقىهایى به قلم مصحح؛ آقاى منوچهر ستوده و نیز فهرستهاى ذیل مىباشد:
فهرست مطالب، احادیث، نامهاى سلسلهها، خاندانها، ایلات و طوایف، نامهاى کسان و القاب و عناوین، نامهاى جغرافیایى، نامهاى کتب و رسایلى که نام آنها در متن آمده است، حکایاتى که در متن آمده است، نامهاى بهایم و حیوانات، نامهاى حیوانات بحرى، نامهاى پرندگان، نامهاى افاعى و ثعابین و حیات و حشرات، نامهاى گیاهان و نامهاى احجار و جواهر.
وفات قزوینی تقریباً همزمان با درگذشت عطاء الملک جوینی در پنجشنبه 7 محرم سال 682 ق، واقع شده است و او در واسط درگذشت و پیکرش به بغداد منتقل و در مقبره شونیزیه دفن شد.
منابع:
کراچکوفسکى، ایگناتى یولیانوویچ، تاریخ نوشتههاى جغرافیایى در جهان اسلامى، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 255
اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد سوم