ازدواج؛ رویایی که با دلار گران شد!
- شناسه خبر: 55099
- تاریخ و زمان ارسال: 19 اسفند 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

جوانان و تصمیم سخت ازدواج در سایه مشکلات اقتصادی
نگار موحد
«دوست داشتم ازدواج کنم، اما چطور وقتی حتی اجاره یک خانه کوچک سرسامآور شده؟» این جمله را میلاد، ۳۰ ساله و کارمند یک شرکت خصوصی، میگوید. او مانند بسیاری از جوانان این روزها، بین دو راهی ماندن در تجرد یا پذیرفتن یک مسئولیت سنگین مالی، سردرگم است.
با افزایش قیمت دلار و بالا رفتن هزینههای زندگی، ازدواج از یک انتخاب طبیعی در مسیر زندگی جوانان، به یک تصمیم پرهزینه و پرریسک تبدیل شده است. گرانی مسکن، طلا، جهیزیه و حتی مراسم ساده، بسیاری از مردان را به این نتیجه رسانده که ورود به زندگی مشترک، بیش از حد توانشان است.
اما آیا مشکل تنها مسائل مالی است یا جوانان از آیندهای نامطمئن هم میترسند؟
افزایش قیمت دلار، کابوسی برای هزینههای ازدواج؛
یک نگاه ساده به قیمتها کافی است تا متوجه شویم چرا جوانان از ازدواج فراری شدهاند.
قیمت طلا و سکه هر روز در نوسان است، هزینه خرید جهیزیه و لوازم ضروری زندگی سر به فلک کشیده، و برگزاری یک مراسم ساده هم به دغدغهای جدی تبدیل شده است. احسان، ۲۸ ساله و شاغل در یک فروشگاه لوازمخانگی، در اینباره میگوید: «سال ۹۹ قصد ازدواج داشتم، آن زمان میشد با ۱۰۰ میلیون تومان یک جهیزیه متوسط تهیه کرد، اما حالا همان وسایل چند برابر شده است. مگر درآمد ما هم چند برابر شده که بتوانیم از پس این هزینهها بربیاییم؟»
اگر تا چند سال پیش، هزینه خرید طلا و لوازم خانگی برای شروع زندگی دغدغهای نسبتاً قابل مدیریت بود، امروز قیمت یک حلقه ساده ازدواج یا یک یخچال، برابر با درآمد چندین ماه یک کارمند شده است. افزایش روزانه قیمت دلار نه تنها پساندازهای جوانان را بیارزش کرده، بلکه امیدشان را برای ساختن آیندهای روشن، کمرنگ کرده است.
اجارهبها و هزینه مسکن؛ مشکل بزرگتر از تصور
اما هزینههای ازدواج فقط به خرید طلا و لوازم خانه محدود نمیشود. مسکن، بهعنوان مهمترین نیاز یک زندگی مشترک، به یکی از بزرگترین موانع ازدواج تبدیل شده است. مجید، ۳۵ ساله، میگوید: «حقوق من حدود ۱۵ میلیون تومان است، اما اجاره یک آپارتمان کوچک در حاشیه شهر کمتر از ۱۰ میلیون نیست. تازه این بدون پول پیش است. با این شرایط، آیا واقعاً میتوان ازدواج را در برنامه زندگی قرار داد؟»
طبق آمارهای رسمی، میانگین اجارهبها در بسیاری از شهرها بیش از ۵۰ درصد افزایش داشته و خرید مسکن هم که عملاً از توان بسیاری از جوانان خارج شده است. نتیجه این شرایط، تاخیر در ازدواج یا حتی انصراف از آن است.
ترس از آینده؛ مهمترین عامل عقبنشینی از ازدواج
مشکلات اقتصادی تنها به امروز محدود نمیشود؛ نگرانی از آینده نیز یکی دیگر از دلایل کاهش آمار ازدواج است. جوانانی که حتی در تامین هزینههای زندگی مجردی خود مشکل دارند، چگونه میتوانند مسئولیت یک خانواده را برعهده بگیرند؟ سامان، ۳۲ ساله و مهندس کامپیوتر، در این باره میگوید: «با این شرایط اقتصادی هیچ تضمینی نیست که فردا کارم را از دست ندهم یا بتوانم هزینههای زندگی را تامین کنم. نمیتوانم کسی را وارد زندگیام کنم وقتی حتی برای خودم امنیت مالی ندارم.
بسیاری از پسران جوان دیگر هم دید مشابهی دارند. وقتی تورم روزبهروز در حال افزایش است، وقتی قیمتها غیرقابل پیشبینی هستند، و وقتی هیچ امیدی به بهبود اوضاع اقتصادی در کوتاهمدت وجود ندارد، جوانان ترجیح میدهند درگیر مسئولیتهایی نشوند که ممکن است بعدها نتوانند از پس آنها بربیایند.
آمارها چه میگویند؟
طبق آمارهای رسمی، نرخ ازدواج در کشور نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. مدیرکل ثبت احوال استان قزوین اعلام کرده که از ابتدای سال جاری تا پایان دیماه، ۵۲۷۰ ازدواج ثبت شده که نسبت به سال قبل کاهش داشته است. در مقابل، میزان طلاق با افزایش همراه بوده است. همچنین میانگین سن ازدواج مردان به 8/31 سال و میانگین سن ازدواج زنان به 7/26 سال رسیده است. این در حالی است که چند سال پیش، میانگین سن ازدواج پایینتر بود.
افزایش سن ازدواج نشاندهنده این است که جوانان برای ورود به زندگی مشترک، مدت بیشتری صبر میکنند و تلاش دارند ابتدا از نظر مالی به شرایط بهتری برسند.
آیا راهی برای برونرفت از بحران ازدواج هست؟
بسیاری از جوانان معتقدند که دولت باید حمایتهای بیشتری در زمینه مسکن، وامهای کمبهره و کاهش هزینههای ازدواج ارائه دهد. از سوی دیگر، فرهنگسازی برای سادهزیستی در ازدواج هم میتواند به کاهش فشارهای مالی کمک کند. اما آیا تنها سادهزیستی مشکل را حل میکند؟ سامان میگوید: «حتی اگر مراسم ازدواج نگیریم و جهیزیه را به سادهترین شکل تهیه کنیم، باز هم مشکل مسکن و هزینههای جاری زندگی باقی میماند.»
در این میان، برخی پیشنهاد میدهند که دولت طرحهایی مانند تامین مسکن ارزانقیمت برای زوجهای جوان، افزایش سقف وام ازدواج و حمایت از اشتغال پایدار را در دستور کار قرار دهد. اما تحقق این پیشنهادها چقدر عملی است؟
ازدواج؛ رویایی که هنوز زنده است؟
میلاد، که هنوز برای ازدواج تردید دارد، در پایان میگوید: «من دوست دارم ازدواج کنم، خانواده داشته باشم، اما نه به قیمت غرق شدن در بدهی و مشکلات. اگر شرایط کمی بهتر شود، شاید دیگر مثل حالا ازدواج برایمان یک رویای دستنیافتنی نباشد.
در حالی که بسیاری از جوانان هنوز به داشتن یک زندگی مشترک فکر میکنند، باید دید آیا شرایط اقتصادی و اجتماعی اجازه خواهد داد که این رویا رنگ واقعیت به خود بگیرد یا نه. آینده ازدواج در ایران، وابسته به تصمیمات اقتصادی، سیاستهای حمایتی و البته تغییر نگاه جامعه به سبک زندگی مشترک است.