آینده را با رویای جوانی جمعیت ترسیم کنیم
- شناسه خبر: 10912
- تاریخ و زمان ارسال: 21 فروردین 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
وحید حاج سعیدی
با افزایش شتاب سالمند شدن جمعیت در کشور، تلاشهای مختلفی از سوی سازمانها و نهادها برای جوانی جمعیت صورت گرفته است. اما به نظر میرسد تاثیرات این اقدامات چندان چشمگیر و قابل اعتنا نباشند. چرا که جوانسازی جمعیت و کندکردن روند سالمندی در کشور نیاز به یک برنامهریزی مدون و بلندمدت دارای ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و … است. در حقیقت با صدور چند بخشنامه، نصب بیلبورد در بزرگراهها، ساخت برنامههای تلویزیونی گفتوگو محور و برگزاری همایش و جشنواره و … گرهی از کار گشوده نخواهد شد!
ایران کشوری نسبتاً میانسال است که جمعیت آن با شتاب در شرف سالمندی است. افزایش جمعیت سالمندان کشور دارای تبعات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی و … گستردهای است که گاهی اوقات جبران این خسارات حتی با تحمل هزینههای سنگین نیز ممکن نیست. کاهش نیروی کار، افزایش مراجعات به مراکز درمانی، افزایش هزینههای درمان، کاهش نیروی مولد جامعه و افزایش سرانه مصرف به جای تولید، افزایش بیماریهای روحی، روانی و حتی جسمی با بروز پدیدههایی چون«نزوا» و «سندروم آشیانه خالی»، دشواری نگهداری از سالمندان به دلیل هزینه بالای نگهداری و مراقبت، افزایش میزان فقر در جمعیت سالمند و… از جمله آسیبهای دم دستی و روتین گسترش پدیده سالمندی هستند.
براساس آمارهای اعلامی، جمعیت سالمندی ایران در سال ۱۳۵۵ حدود ۵ درصد بوده است و در سال ۱۳۹۸ این جمعیت به ۱۰ درصد رسیده است. به عبارتی دیگر دو برابری شدن جمعیت سالمندی در کشور ۴۳ سال زمان برده است. براساس اعلام مسئولان این حوزه، تنها طی 20 سال؛ یعنی از سال 1400 تا 1420 جمعیت سالمندی از ۱۰ به ۲۰ درصد میرسد؛ این درحالیست که رسیدن جمعیت سالمندی از ۱۰ به ۲۰ درصد، در آمریکا ۷۰ سال، در سوئد ۹۰ سال و در فرانسه ۱۲۰ سال طول کشیده است.
از سویی این افزایش روند سالمندی کشور تنها به همین اعداد و ارقام محدود نمیشود و پیشبینیهای انجام شده، کمیت جمعیت سالمندی در یک شتاب منحصر به فرد جهانی تا سال ۱۴۳۵، از یک سوم جمعیت عبور میکند.
بر همین اساس در چند سال اخیر تبعات رشد سریع سالمندی مسئولین را به تکاپو انداخته تا راهکارهایی برای کند کردن این روند بیابند. اما از برایند مشاهدات و مطالعات بیانیهها و بخشنامههای صادره چنین برمیآید نه تنها قوانین استخواندار و مثمرثمری برای این حوزه وضع نشده است بلکه در مواقعی داشتهها را نیز از دست دادهایم و همانطور که در حوزه مطبوعات عدهای به بهانههای واهی نمایشگاه مطبوعات و جشنواره سراسری مطبوعات را به تعطیلی کشاندند، در این حوزه شاهد حذف برخی ادارات مربوط سالمندان هستیم! به عنوان مثال در 15 سال گذشته در بهزیستی، اداره کل سالمندان و در پنج سال پیش در وزارت بهداشت رشته تخصصی طب سالمندان و در شهرداریها، فرهنگسرای سالمند وجود داشت و امروز هیچکدام از این بخشها وجود ندارند. حذف این واحدها به هر دلیلی که صورت گرفته به نوعی از بین بردن زیرساختهای حوزه سالمندی و مراقبت و پیشگیری از تبعات منفی این قشر از جمعیت کشور است. چرا که تنها افزایش امید به زندگی چارهیکار نیست و زندگی سالمند اگر دارای کیفیت نباشد، تبعات حواشی سالمندی بیش از خود سالمندی هزینهزا خواهد بود.
در دنیا از سالمندی به عنوان انقلاب خاموش یاد میشود و نوع نگاه به پدیده سالمندی نه تنها منفی نیست بلکه اقتصادی است و سالمندان را مبنای توسعه گردشگری میدانند. در حقیقت تهدید سالمندی را به فرصت تبدیل کرده و با برنامهریزی گسترده و حمایتهای بیمهای و شغلی علاوه بر افزایش کیفیت سرانه زندگی سالمندان، فرصتهای شغلی جدید در حوزه گردشگری نیز فراهم میسازند. اما تمام تلاش دولت برای کاهش روند پیری جمعیت است و برنامهریزیهای جانبی نیز برای ورود به زندگی سالم سالمندی و طی کردن دوران سالمندی با نشاط است.
با این وجود باید اذعان داشت زنگ آژیر سالمندی در کشور به صدا درآمده است و پیری جمعیت کشور امری اجتنابناپذیر است. این در حالی است که به دلیل سبک زندگی غلط و تغذیه نامناسب و افراطی، در آینده با جمعیت سالمندی مواجه خواهیم بود که با انواع و اقسام بیماریها نیز دست و پنجه نرم میکند و دشواری نگهداری از آنان به مراتب سختتر و هزینهبرتر از سالمندان سالم است.
هر چند دلایل متعددی در بروز پدیدههای اجتماعی در جوامع مختلف متصور هستند اما بیتردید اقتصاد را میتوان موثرترین و نقشآفرینترین مقوله در بروز سالمندی جمعیت کشور قلمداد کرد. اینکه در کشور شاهد افول شدید نرخ ازدواج و فرزندآوری و حتی پدیدههای مثل طلاق، تکفرزندی، عدم ازدواج مجدد در افرادی که شریک زندگی خود را از دست میدهند و … هستیم متاثر از تبعات پدیدههای اقتصادی نظیر گرانی، تورم، بیکاری و مشتقات این دست ناهنجاریهای اقتصادی است.
شاید زمان آن فرا رسیده باشد تا با اصلاح برخی سیاستهای اقتصادی و تغییر نگاه در قبال ساختارهای معیوب اقتصادی تورمزا نظیر حوزه خودرو، مسکن، طلا، ارز و … از رشد بی در و پیکر غولگرانی و بیکاری و … بکاهیم و نسل جدید را برای ازدواج و فرزندآوری راغب سازیم و آینده کشور را با رویای جوانسازی جمعیت و بر اساس الگوها و ساختارهای جوانی جمعیت ترسیم کنیم. شاید فردا دیر باشد.