آگاهی از اساطیر، جامعه را با مفاهیم کهن الگوها آشنا میکند
- شناسه خبر: 21397
- تاریخ و زمان ارسال: 10 مهر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
محمدرضا مقدم
مقدمه
تمدنهای باستانی، ارتباط تنگاتنگی با اسطورهها و نمادها دارند؛ به طوری که باستانشناسان برای رمزگشایی و یا بررسی بسیاری از نقشها و کتیبههای باستانی نیازمند اطلاعات اسطورهشناسان هستند. به دلیل تمدن و پیشینه تاریخی، اسطورهها در کشور ما حضور پررنگی دارند. نیروهای خیر و شر که به کرار در متون تاریخی برگرفته از کتیبهها ذکر شدهاند، امشاسپندان در اوستا، اساطیر مانوی و در نهایت بخش اساطیری کتاب سترگ شاهنامه حکیم فردوسی، بهترین گواه برای معرفی اسطوره به مخاطبان و پژوهشگران است. اسطوره در سینمای جهان نمود زیادی دارد که از جمله مهمترین این فیلمها میتوان به «همشهری کین»، «با گرگها میرقصد»، «محله چینیها»، «ماجرای نیم روز»، «هفت سامورایی» و «جان سخت» اشاره کرد که با نگاه اسطوره و نماد ساخته شدهاند. به نظر میرسد پرداختن به موضوع اسطوره در بین فیلمسازان ایرانی طرفدار چندانی ندارد.
کتاب «از اسطوره تا سینما» به تازگی توسط ندا خوئینی توسط انتشارات شمع آوید منتشر شده و همینطور که از نامش مشخص است به موضوع اسطوره در سینمای ایران میپردازد. از این شاهنامهپژوه، دعوت به مصاحبه کردم تا گپوگفتی در مورد کتابش داشته باشیم که شرح آن در ادامه تقدیم شما میشود.
n در ابتدا بگویید کتاب «از اسطوره تا سینما» با چه هدفی تالیف شده است؟
این کتاب در ابتدا طرحی بود برای نشستهایی که برای سینماگران جوان قزوین برگزار میشد. این طرح در سال 1398 با چهار فیلم کلید خورد. این نشستها که در تیرماه برگزار شد چهار فیلم در آن مورد تحلیل اسطورهای قرار گرفت. «غریبه و مه» از بهرام بیضایی، «کندو» از فریدون گله، «باد ما را خواهد برد» از عباس کیارستمی و «درباره الی» از اصغر فرهادی فیلمهایی بودند که در این نشستها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. پاندمی کرونا فرصت ادامه این نشستها را نداد اما فرصت خوبی بود برای شکلگیری طرح کتاب «از اسطوره تا سینما» برای روشنگری سینماگران و مخاطبان و علاقمندان به سینما.
n انتخاب این 8 فیلم دلیل خاصی داشت یا اینکه نمادها و اسطورهها در این فیلمها بیشتر و ملموستر است ؟
انتخاب این 8 فیلم به علت داشتن موتیفها و نمادهای اسطورهای در فیلمهای این چهار کارگردان بوده است و همچنین به علت آشنایی بیشتر مخاطب اسطوره و سینما به صورت بصری و ملموستر .
n برای تالیف کتاب چقدر زمان صرف شده و از چه منابعی استفاده کردید؟
از سال 1398 در پی نشستهای سینما و اسطوره مطالعاتم را در زمینه سینما و ارتباط آن با اسطوره را آغاز کردم و سپس فیلمهایی را که بیشتر مرتبط با سینمای بهرام بیضایی بود انتخاب کردم و با دیدن فیلمها شروع به مطالعه موتیفها و نمادها کردم و رفرنسها و منابع مرتبط را استخراج و با مداقه شروع به تحلیل کردم.
n آیا اسطوره در فیلمهایی که نام بردید برای مخاطبان قابل مشاهده و درک هستند یا مخاطب با پیشینه ذهنی و مطالعه باید به سراغ آنها برود؟
یکی از علتهای نوشتن این کتاب این بود که مخاطب به ذهنیت کارگردان نزدیک شود و بتواند با نمادها و اساطیر مد نظر کارگردان آشنا شود و در ضمن باورهای اساطیری منطقه و جهان را بیشتر درک کند و به مطالعه راجع به این وادی علاقمند شود.
به نظرم مخاطب عام نمیتواند بدون این تحلیلها با فیلم ارتباط برقرار کند و این تحلیلها راهگشا خواهد بود.
n اسطورهها در سینمای ایران چه جایگاهی دارند؟
به هر حال داستانها و قصهها و فولکلور هر کشور از باورها و اعتقادات و فرهنگ و تمدن خالی نیست. اما به طور خاص و متمرکز چند کارگردان به اساطیر ایران پرداختهاند که میتوان به بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، فرخ غفاری، فریدون گله، اصغر فرهادی و… اشاره کرد. اما به شکل گسترده و عمیق و همهگیر خیر.
n آیا بهرهگیری از اسطوره در فیلمنامه و سینما، فیلم را به سمت مخاطب خاص نمی برد؟
سطح آگاهی هر ملت از اسطورهها و گذشتهاش میتواند آن ملت را به مفاهیم و کهن الگوهای خود نزدیک کند. هر ملتی که سطح مطالعه بالاتری دارد میتواند با پیشینهاش ارتباط بهتری برقرار کند. پس اگر سطح مطالعه یک جامعه بالاتر برود ارتباط آن جامعه با نمادها و موتیفهای کهنش بیشتر میشود.
n اسطوره در سینمای ایران معمولا با آثار بهرام بیضایی گره خورده است؛ آیا میشود گفت کارگردانان دیگر اقبال زیادی به موضوع اسطوره نشان نمیدهند؟
به علت اینکه ساختن فیلم مرتبط با اسطوره نیاز به شناخت عمیق دارد و به روز کردن اسطورهها نیازمند تخصص و خلاقیت است. بهرام بیضایی با دانش عمیقی که در مورد اساطیر ایران دارد و ایرانیترین کارگردان ایران است و به علت نبوغ و خلافیت بینظیرش بیشتر به این مفهوم پرداخته است اما فرخ غفاری و مهرجویی و …. هم تا حدودی به این سینما اقبال نشان دادهاند.
n بیضایی در آثارش بیشتر به سراغ کدام یک از اسطورهها رفته است؟
با توجه به اینکه اساطیر ایران، به دوره کشاورزی و عصر نوسنگی و عصر آهن تعلق دارد، بهرام بیضایی در فیلم «غریبه و مه» به ایزد برکت که یک ایزد دوره کشاورزی بشر است با مراسم و نمادهای خاص در آسیای غربی و بینالنهرین ارتباط داشته و به گفته مهرداد بهار، سیاوش شاهنامه هم بازمانده همین ایزد است، پرداخته است. در «چریکه تارا» به عصر آهن و جنگ سالاران و نقش پریان و ایزدبانوان توجه داشته است. در «مسافران» نمادها و سفر و آینه و… را مد نظر قرار داده است. در فیلم «مرگ یزدگرد» به شهریاری مطلوب، نظم و آرمانشهر و… را بررسی کرده و در «باشو غریبه کوچک» به صلح و پریان و ایزدبانوان و جنگ و… را مورد مداقه قرار داده است.
n در فیلمهایی که نام بردید فقط از اسطورههای ایرانی استفاده شده است؟ و آیا اسطورهای که ریشه ایرانی نداشته باشد برای مخاطب ایرانی قابل درک است؟
خیر در این کتاب به اساطیر بینالنهرینی و آسیای غربی و اروپا و نظریه سفر قهرمان جوزف کمبل هم پرداخته شده است.
در این 8 فیلم، به یک فیلم از فریدون گله به نام «کندو» پرداختم که راجع به سفر قهرمان است. در سال 1949 جوزف کمپل نظریه سفر قهرمان یا نظریه تک قهرمان را ارائه کرد که برای ارایه این نظریه قصههای شرق و هزار و یک شب را بررسی کرده بود و به یک قهرمان که به دنبال فردیت در جاده آزمون قرار میگیرد رسیده بود. همین نظریه سبب تحلیل اسطورهای فیلم «کندو» شد که محتوای سفر قهرمان را داشت؛ همینطور «سرانگشتان فرشته» به کارگردانی محسن آقالر و فیلم «درباره الی» اثر اصغر فرهادی که به بررسی کهن الگوها طبق روانشناسی یونگ پرداختم.
n ضمن تشکر از همراهی شما در خاتمه بگویید نوع پژوهش شما در این کتاب چگونه است؛ آیا اسطوره و نمادهایی که در فیلم است را برای مخاطب مورد واکاوی قرار دادهاید؟
نوع پژوهش در کتاب «از اسطوره تا سینما» کتابخانهای است و از کتابهای پژوهشگرانی مثل مهرداد بهار، ژاله آموزگار، بهرام بیضایی، فریزر، جوزف کمپل و…. استفاده شده است. هدف من این بود که مخاطبان با اعتقادات و باورهای اسطورهای بیشتر آشنا شوند.