آشیانهی تهی از فرزندان
- شناسه خبر: 41305
- تاریخ و زمان ارسال: 29 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
ا. امیر دیوانی: نویسنده و مترجم
خدای من ببین که چه دردآورست قصهی کوچک پرنده میرود و آشیانه میماند
اشاره:
به قدری این مساله ترک کردن خانه توسط فرزندان برای پدر و مادر و همسران ناآشناست که تا در بند آن نگردند، افراد معمولاً ندیدهاش میگیرند. دورانی که فرزندان آنان جهت دانشآموختگی به دیارهای دیگر عزم سفر میکنند، نشانگان (سندرم) «آشیانهی خالی» موضوعی است که در زمان آغاز سال تحصیلی فزونتر مشاهده میشود. البته نه اینکه فرض کنید این وضع صرفا در این زمان خود را مینمایاند.
اصطلاح «آشیانهی خالی» که معادلش به انگلیسی: Empty Nest است، از دههی 80 میلادی وارد مباحث روانشناسی شده است. منظور روانشناسان از این اصطلاح هم احساس ناراحتی و اندوهی است که در هر دوی والدین هنگام جدا شدن فرزندانشان درک میشود؛ یعنی زمانی که خانه تهی میگردد و همسران تنها میمانند!!
نشانگان (سندرم) آشیانهی خالی، گونهای احساس نژندی و جدا ماندگی است که بعد از زمانی که فرزندان به قصد تشکیل زندگی مستقل یا ورود به دانشگاه برای نخستین بار منزل را ترک میگویند، امکان دارد پدر و مادر یا سرپرست به چنین عارضهی بالینی مبتلا گردند. از آنجایی که پشت سر نهادن سرای پدری به وسیلهی جوان، کلا رخدادی عادی و بهنجارست، غالبا به نشانگان (سندرم) آشیانهی خالی وقعی نهاده نمیشود. امکان دارد این مشکل به بروز حس بیآرمانی و افسردگی در والدین بیانجامد؛ زیرا رهاسازی خانه و کاشانه توسط فرزند، به پیدایش دگرگونیهایی در فرآیند حیات پدر و مادر منتهی میگردد. چنین حالتی، خاصه در بین مادران شیوع دارد.
به دیگر سخن، وقتی که آخرین فرزند خانه را ترک میگوید، فصل نوینی در ارتباطات زن و شوهر گشوده میشود که به نشانگان (سندرم) آشیانهای خالی شهرت دارد. آنان به دورهی تازهای گام میگذارند که قبلا تجربهای دربارهاش نداشتهاند. گاه این زن و مرد چنان سرگرم وظایف والدی بودهاند که از خویش غفلت ورزیده و تقریبا روابطشان به همخانگی بدل شده است و در پی عزیمت فرزندان، تازه با این وضع روبهرو میگردند که اساسا کیستند و باید در مقابل یکدیگر چه نقشی داشته باشند.
پارهای روانشناسان باور دارند «موقعی که جوجهها از آشیانه به پرواز در میآیند، با پر کشیدن آخرین جوجه، نر و ماده را تنش فرا میگیرد و در پی آن درگیریشان جالب است که این قضیه دربارهی آدمها هم رخ مینماید. اعتیاد و بیماریهای جسمی و روحی از پیامد «آشیانهی تهی از جگرگوشگان به شمار میآید.»
پیش از این تصور میشد که بانوان پس از رفتن فرزندانشان از خانه شدیدا در معرض ابتلا به افسردگی و دچار فقدان هویت و هدفاند. لیکن پژوهشهای صورت گرفته، رویارویی با امراض ناشی از تنگدلی را در این برهه از زندگانی در خانمها تایید نکرده است.
در این گونه مواقعی که کانون خانوادگی از وجود فرزندان تهی میگردد، مادرها نیز معمولا به بعضی از دورانهای حساس زندگیشان، چونان یائسگی یا مراقبت از پدر یا مادر سالمند خویش میپردازند. بیشک این به آن مفهوم نیست که مردان به هیچوجه با چنین مشکلی رویاروی نمیگردند. احتمال دارد اینان نیز با احساساتی مشابه با فقدانهای مربوط به دوری فرزندان مواجه شوند.
این روزها اکثر مادران شاغلاند و از همین روی، زمانی که فرزندان خانه را ترک میگویند، کمتر افسرده میگردند. در عین حال امروزه شمار جوانان 30 ـ 25 سالی که با پدر و مادرشان ادامهی حیات میدهند، خیلی بیش از گذشته شده است. روانشناسان را نظر بر این است که جوانان در این مقطع سنی، خواهان مسئولیتهای اندک عهد خردسالی و مزیتهای دورهی بزرگسالیاند. ضمنا احتمال دارد به سبب دشواریهای حاصل از طلاق، ادامهی تحصیل، معضلات برآمده از اعتیاد یا نقل مکانهای موقتی، بچهها به خانهی پدریشان برگردند.
نشانهها
در چنین مواقعی احساس ناراحتی کاملا طبیعی بوده و در ضمن عادی است که مایل باشید در غیاب فرزندانتان، لحظاتی را در اتاقش سپری سازید تا نزدیکی فزونتری به او احساس کنید. چنانچه حس مینمایید که زندگی مفیدتان به سر آمده است یا زیاد از حد میگریید و یا به قدری ناراحتید که مایل نیستید دوستان و آشنایانتان را ببینید یا سرکار بروید، بهتر آن است که با متخصصی به رایزنی بپردازید.
درمانها
زمانی که دوری فرزند، ناراحتی و غم شدیدی در پدر و مادر پدید میآورد، در این صورت یقینا درمان ضرورت مییابد. باید هر چه زودتر احساساتتان را با پزشک خود در میان بگذارید. امکان دارد به قرصهای ضد افسردگی نیاز داشته باشید و برای مهار احساساتتان باید با متخصص روانشناسی مذاکره کنید. افزون بر این بکوشید با ایفای نقش جدید خود در زندگی فرزندانتان و همچنین تغییری که در هویتتان به عنوان پدر یا مادر صورت گرفته است، رابطهی شما با فرزندانتان به مثابه ارتباط دو همسال خواهد شد و باید به دنبال آن باشید که حریم شخصی فزونتری برایشان در نظر بگیرید.
ذهنتان را برای تنها ماندن آماده سازید
از جمله مسائلی که آدمها از 70 سالگی به بعد باید با آن سازگار شوند، پدیدهی مرگ است. مرگ همسر در کشورهای غربی، بیشترین فشار روحی (استرس) را به مرد یا زن وارد میسازد.
لکن در ایران، کشورهای عربی و آسیای میانه، جانسپاری فرزند، بیشترین فشار روانی را به پدر یا مادر وارد میکند. اگر در این دوره، فقدان فرزند روی دهد، کنار آمدن پدر و مادر با آن سوگ تا حدی ناممکن است. زوج باید ذهن خود را برای فقدان همسر و تنهایی آماده کنند.
مطابق آمار، طول عمر زنان بیش از مردان بوده و میزان زنان بیوه رو به فزونی است؛ بنابراین، بانوان باید بتوانند آمادگی ذهنی و جسمی جهت رویارویی با این پدیدهی طبیعی حیات را دارا باشند، اما متاسفانه گاه دلبستگی به همسر به قدری زیاد است که پس از جانسپاری همسر، مرد یا زن از انجام امور سادهی روزمرهی خود در میمانند!