وحید حاج سعیدی
واقع امر برخی کلمات در ادبیات ما و نزد شعرای متقدم و حتی متاخر جایگاه خاصی دارند. مثل پائیز، درخت، مترسک، غروب، باران، رنگین کمان، دریا و ... صندلی هم از این دست کلماتی است که در ادبیات فولکلور ما جایگاه بلندی دارد و یادآور خاطرات زیادی است. دست کم بسیاری با شنیدن کلمه صندلی، یاد خودروی خدا بیامرز مشتی مندلی میافتند که با وجود نداشتن معاینه فنی، بوق و صندلی در جادههای آن دوران تردد میکرد!
در صنعت و مدیریت هم صندلی یک بخش جداییناپذیر است و امروزه با توجه به پیشرفت در همه صنایع مدلهای مختلفی از صندلی به بازار عرضه شده. صندلی چرمی، صندلی تاشو، صندلی الکتریکی، صندلی جیبی، صندلی چرخدار، صندلی ریاست، صندلی چسبدار (ویژه برخی سیاسیون که بعد از اتمام دوره مدیریتشان یا حتی نائل شدن به افتخار بازنشستگی باز هم تمایلی برای برخاستن از صندلی ریاست ندارند) و... هر چند همه صندلیها فینفسه جهت نشستن افراد تعبیه شدهاند ولی دوستان سیاسی به خاطر داشته باشند که «صندلی هست که با دردسر آمیختهاند» و دنبال هر صندلی ندوند!
از سویی با وجود افزایش تولید صندلی در مملکت در مقاطعی یافتن صندلی خالی امری چندان آسان نیست و نمونه آن را در مترو میبینیم که برای تصدی یک صندلی خالی باید از قدرت بدنی بالا، بازیخوانی و هوش سرشاری برخوردار باشید تا بتوانید در زمان مناسب در بهترین مکان قرار بگیرد! حالا کمبود صندلی در مطب پزشکان، اتوبوس و قطار و ... به جای خود ... اما باوجود این کمبود صندلی در مملکت، در برخی سازمانها و نهادها چندین میلیون صندلی خالی، بلاتشبیه، روم به دیوار، در حال خاک خوردن هستند. اصل خبر به روایت جراید...
معاون پژوهش و فناوری وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اشاره کرد و از وجود یک و نیم میلیون صندلی بدون متقاضی در دانشگاهها خبر داد.
ناگفته نماند ما هیچ وقت به ضرر کسی راضی نیستیم و در این قضیه شهرام بابک ببخشید، شهرام بهرام هم برای ما فرقی نمیکند، و از آنجا که نگاه ما به مسائل اپیستمولوژیک (بیرونی) است معتقدیم در مجموع وجود صندلی خالی بهتر و خوشتر از کمبود صندلی است. علی ای حال با عنایت به اینکه رویکرد و نگاه ما حل برخی مشکلات به صورت ریشهای است، چند پیشنهاد و رهنمود هرمنوتیک در خصوص حل این معضل ارائه میکنیم:
الف) طرح سلام دانشگاه: پیشنهاد میشود همان طوری که به منظور حل مشکل سینماها طرح سلام سینما، در سینماهای کشور اجرا شد، دانشگاهها هم طرح «سلام دانشگاه» را اجرا کنند. مثلا برخی رشتهها به صورت نیم بهاء ارائه شوند یا تحصیل در برخی روزها رایگان باشد.
ب) قرعهکشی: به نظر شما اگر دانشگاه ها هم مثل بانکها یا برخی شرکتها که به صورت شبانهروزی در حال قرعهکشی و اهدای جوایز ریز و درشت هستند، جای دوری میرود. با این شیوه علاوه بر ایجاد فضای رقابتی با بانکها و سایر شرکتها، نوعی ساختارشکنی هم به وجود میآید. در صورت اجرای این طرح از این پس به جای تبلیغات برنج و چای و رب شاهد چنین آگهیهایی تبلیغاتی خواهیم بود: «با تحصیل در دانشگاه ما صاحب خودروی لیفان شوید.» «انتخاب رشته کنید؛ خودرو ببرید.»، «تنها با پرداخت شهریه ثابت، شانس خود را در تصاحب یک خودروی لوکس امتحان کنید.» و ...
ج) تخفیفهای رویایی: در خاتمه پیشنهاد میشود مثل برخی شرکتها، دانشگاهها شهریهها را چند برابر کنند بعد با یک تخفیف تپل و 150 درصدی خلقا... را ترغیب به ثبتنام در دانشگاه کنند!