سید ابوالفضل هاشمی
این احتمال از مدتها پیش وجود داشته که شاید اسرائیلیها و یا سعودیها بخواهند کاری بر علیه آمریکاییها در منطقه انجام دهند و آن را گردن طرفداران ایران بیاندازند تا بلکه بتوانند میان ایران و آمریکا جنگ به راه بیاندازند.
موضوعی که وزیر خارجه ایران هم به آن اشاره کرد، حتی خبر ترور تعدادی شهروند آمریکایی و یا حمله به منافع آمریکا در عراق یا دیگر مناطق شنیده شد البته نکته قابل تامل این است که همه شواهد و قرائن و همچنین اطلاعات امنیتی نشان میدهد که تحرکات بسیار خطرناکی در حال رخ دادن است که نیاز به توجه ویژه هم تصمیمگیرندگان سیاسی و هم تصمیمگیرندگان نظامی ایران و ایالات متحده دارد وگرنه ممکن است یک فاجعه تمام عیار برای همه رخ دهد.
شکی نیست که از کشورهایی که در منطقه هستند که هر کدام نصیب خود را از جنگ خواهند دید تا کشورهای دورتر که اقتصادشان پس از پاندمی کرونا با پاندمی افزایش قیمت سوخت مواجه خواهد شد و شاید بسیاری از آنها فرو بپاشند تا کشورهایی که شاهد سیل مهاجران از منطقه خواهند بود.
به هر حال حمله به ایران شاید راحت باشد اما جنگ با ایران بحث دیگری است، شاید ایرانیها پس از ترور شهید سلیمانی و شهید فخریزاده دندان روی جگر گذاشتند تا در زمان و مکان پاسخ مناسب را به دشمنان بدهند اما در صورتی که خاک آنها مورد تجاوز قرار گیرد دیگر همه چیز فرق خواهد کرد و آنگاه قطع یقین مجبور خواهند بود از هرچه در اختیار دارند برای دفاع از خود استفاده کنند.
با توجه به شرایط جغرافیایی ایران همه میدانند حمله به ایران با حمله به کشورهای دیگر فرق دارد.؛ امروزه مشاهده میکنیم که آمریکاییها حتی در افغانستان در مناطق کوهستانی و صعبالعبور ترمز کرده و نتوانستهاند به این مناطق ورود کنند.
در ایران هم شرایط جغرافیایی به گونهای است که برتری هوایی آمریکاییها نمیتواند شرایطی را ایجاد کند که نیروهای پیاده بخواهند به راحتی حرکت کنند و قطع یقین سربازان آمریکایی شکار مدافعان ایرانی خواهند شد.
همچنین باید توجه داشت که اگر آمریکاییها بخواهند به ایران حمله کنند آنوقت ایرانیها همه پایگاههای آمریکایی در منطقه را هدف قرار خواهند داد و کشورهای همسایه که اجازه استفاده از خاکشان را به آمریکاییها میدهند نیز هدف قرار خواهند گرفت.
بسیاری از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس شاید حتی تحمل افتادن چند موشک در خاکشان را نداشته باشند چون آن وقت همه سرمایهگذارها فرار خواهند کرد و زیرساختهای نفتی آنها نابود خواهد شد.
قطع یقین اسرائیل هم از ماجرا در امان نخواهد بود و همپیمانان ایران حمله علیه اهداف زیادی در اسرائیل را انجام خواهند داد.
حال بسیاری سوال میکنند که خوب پس چرا اسرائیلیها میخواهند جنگ راه بیافتد؟ حدود چهار سال است که هم اسرائیل و هم برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس لحظهشماری میکنند تا آمریکا حاضر شود زیر بار حمله به ایران برود و در همه موارد ترامپ با آنها همکاری کرد به جز این مورد.
یعنی حتی ترور شهید سلیمانی را هم نیز گردن گرفت در حالی که بسیاری میدانستند اسرائیلیها آرزو دارند شهید سلیمانی را ترور کنند و جرأت انجام آن را ندارند و آمریکاییها را جلو انداختند تا اگر بنا است ایران واکنشی نشان دهد به آمریکاییها نشان دهد.
حال چند روز دیگر برای ترامپ در کاخ سفید باقی نمانده و اینگونه که بویش میآید به احتمالی شرایط روابط آمریکا با اسرائیل و عربستان سعودی از این پس با شرایط سابق متفاوت باشد؛ نباید تصور کنیم که منظور بد شدن روابط است اما منظور گوش به فرمان بودن رئیس جمهوری آتی آمریکا در قبال سفارشهای اسرائیل و عربستان سعودی است.
در این شرایط همه سرمایهگذاریهای مالی و سیاسی اسرائیل و عربستان سعودی از بین خواهد رفت، همچنین باید توجه داشت که شرایط سیاسی آقای نتانیاهو درون اسرائیل بسیار بد است و اسرائیل به سمت انتخابات جدید پیش میرود و مخالفت با بقای نتانیاهو در درون اسرائیل بسیار شدت یافته است.
در این شرایط ممکن است نتانیاهو نیاز داشته باشد که شرایط فوقالعاده وجود داشته باشد تا هرچه قدر بشود انتخابات را عقب بیاندازد و همچنین بتواند به اسرائیلیها بگوید در خطر هستند و وی تنها فردی است که میتواند شرایط حمایت از آنها را فراهم کند.
در عربستان سعودی هم دیر یا زود شاهزاده محمد بن سلمان با چالش جانشینی پدرش به صورت جدیتر مواجه خواهد شد و بدیهی است که از دست رفتن این همه سرمایهگذاری روی ترامپ و همچنین روی جنگ یمن می تواند موجب اعتراضات زیادی هم میان مردم و هم میان هفت هزار شاهزاده دیگر مدعی حقانیت در رسیدن به کرسی پادشاهی را افزایش دهد.
به هر حال محمد بن سلمان هنوز بسیار جوان است و اگر در این سن به پادشاهی برسد بقیه شاهزادهها باید تا سی چهل سال دیگر آرزوی به پادشاهی رسیدن را فراموش کنند.
در این شرایط هم نتانیاهو و هم محمد بن سلمان تصور میکنند تنها مانع در مقابل محقق شدن آرزوهای آنها ایران است و اگر این چند روز بگذرد و ترامپ جنگی بر علیه ایران راه نیاندازد و ایران را نابود نکند آنها نیز باید با آرزوهای خود خداحافظی کنند.
نه اسرائیل و نه عربستان سعودی چه به صورت جداگانه چه به صورت متحد با هم چه حتی به صورت متحد با همه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس امکان جنگ با ایران را ندارند.
درواقع جنگ یمن نشان داد که نهایت توانمندی این جمع چه قدر است، چرا که همه اینها در حال حاضر در این جنگ شرکت دارند.
تنها راه باقیمانده این است که آمریکا با تمام توان به ایران حمله کند و سربازهای آمریکایی درگیر این جنگ شوند، برای اینها مهم نیست که آمریکا میتواند در این جنگ پیروز شود و یا چه خساراتی را متحمل خواهد شد.
مهم این است که قبل از رسیدن رئیس جمهوری بعدی آمریکا جنگ شروع شده باشد و بعد رئیس جمهوری بعدی آمریکا تا چهارسال دیگر درگیر این جنگ باقی بماند تا بلکه در دوره بعدی ریاست جمهوری آمریکا بتوانند ترامپ یا مشابه ترامپ را مجدد به قدرت برسانند.
یعنی خودشان هم به خوبی میدانند که در صورت ورود آمریکا به جنگ بر علیه ایران این جنگ چیزی نخواهد بود که در مدت زمان کوتاهی پایان یابد و قطع یقین سالها به طول خواهد انجامید و آمریکاییها درگیر آن خواهند بود.
دلیل اینکه آنها مطمئن هستند که این جنگ سالها به طول خواهد کشید این است که ایرانیها به طور عمومی نفسی طولانی در جنگها دارند و در جنگهای فرسایشی موفق ترند.
از سوی دیگر بدیهی است که در این شرایط کشورهای دیگر مانند چین و روسیه اجازه نخواهند داد که آمریکا پیروز از این جنگ خارج شود و هر آنچه در توان دارند برای کمک به ایران انجام خواهند داد تا در مقابل آمریکایی ها مقاومت کند.
آن گونه که تاریخ نشان داده پایان همه ابرقدرتها در خاورمیانه بوده و شاید پایان ابرقدرتی آمریکا هم در همین جنگ باشد و به این دلیل میباشد که حتی چینیها ممکن است آرزو داشته باشند که آمریکا وارد چنین جنگی شود تا فروبپاشد و در نهایت قدرت اقتصادی اول جهان شوند.
مگر کسی تصور میکرد اتحاد جماهیر شوروی با آن همه تسلیحات پیشرفته به دلیل جنگ افغانستان از هم بپاشد؟
پس هم سیاستمداران هم نظامیان آمریکایی باید توجه داشته باشند که در این تله گیر نکنند چون آن وقت ممکن است پس از چنین جنگی ایالات متحده آمریکایی باقی نماند و این ایالات متحده به کشورهای دیگری تبدیل شود که نام آمریکا را یدک نمی کشند و دیگر ارتش آمریکایی وجود نداشته باشد.