آرش شایستهنیا
بی شک اصلیترین و مهمترین زیستگاه بشر در دنیای معاصر «شهر» است که هرچه از عمر دراز آن میگذرد بر شاخ و برگهای آن افزوده شده و اگر با خود محاسن زیادی را به ارمغان آورده باشد، همسان با آن محاسن، مشکلات و معضلات فراوانی را نیز به دنبال داشته است که «انسان» و مداخلات گسترده او عامل اولیه این معایب ومشکلات است که میتوان انفجار جمعیت، نابسامانی کاربریهای شهری، توزیع نامناسب این کاربریها، بیگانگی او با طبیعت، آلودگی هوا و محیط زیست، آلودگیهای صوتی و نوری، آلودگیهای بصری، ترافیک، حاشیهنشینی و مهاجرتپذیری و... ازجمله آنها دانست که ضرورت وجود مدیریت شهری کارآمد و عالم به برنامهریزی شهری را دو صد چندان مینماید.
شاید به خاطر همین پیچیدگی و چندگانگی شهرها است که «جان ورانکن» در مقاله «چالشهای شهرهای آینده» خود مینویسد: «اشتباه است شهرهای بزرگ امروز را تنها مجموعهای از ساختمانها، جمعیت متراکم یا قدرت اقتصادی بدانیم. شهرها امروز بازار تبادل ایدهها و میدان جذب آدمهای متنوع متنوع است؛ غریبههایی که شهر را به مرکز خلاقیت، نوآوری و هنر تبدیل میکنند، در عین حالی که شهر را مستعد بحرانهای اجتماعی جدید نیز میکنند.»
در ایران تلاش برای دستیابی به مدیریت شهری، دست کم صد سال سابقه دارد. قبل از انقلاب مشروطه، شهرها با روشی اداره میشد که استفاده از «زور» به خوبی نمایان بود. با بروز و ظهور مشروطیت، اندیشه نظام جدید، اداره شهری بر اساس حکومت قانون و همیاری مردم مطرح شد (اگرچه گفته میشود که توفیق چندانی به دست نیامد). پس از پیروزی انقلاب در سال 1357 تقاضا برای مدیریت شهری و «مشارکتی» شکل جدی یافت تا آن که به تشکیل «شوراهای شهر» و «شورا یاری»ها منجر شد. هرچند عملکرد شوراهای شهر و روستا نیز از ابتدای تشکیل تا کنون خالی از اشکال نبوده و نیازمند واکاویهای فراوان است.
با تشکیل شوراهای شهرو آغاز فعالیت آنها تغییرات فراوانی در بدنه مدیریت شهری احساس شد و به این نتیجه ختم گردید که باید این مجموعه مدیریتی از روشهای سنتی مدیریت شهر به دلایل ناکارآمدی و عدم پاسخگویی شفاف به نیازهای ساکنان شهرها دوری جسته و مدلی را برگزینند که ضمن حضور و مشارکت فعالانه تمامی شهروندان، تلاشها به سمت و سوی مدل «حکمروایی خوب شهری» باشد. مدلی که با شاخصههایی چون اثربخشی، عدالت، پاسخگویی، مسئولیتپذیری، شفافیت، اطلاعرسانی، مشارکت و امنیت؛ و... نقش حیاتی در تحقق توسعه شهری داشته باشد.
با آغاز به کار شورای مشورتی سیاستگذاری (شمس) قزوین 1404؛ نشان میدهد که شهردار منتخب منتخبین پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر قزوین تلاش مینماید تا مدل «شهریاری خوب شهری» را بر مبنای «حکمرانی خوب» به اجرا درآورده، شهر قزوین را در امر توسعه با مدیریت نوین شهری و بر اساس ماموریت، چشمانداز، راهبردها و اهداف اصلی هدایت نماید. گرچه عدهای از صاحبنظران معتقدند که قزوین +20 نیز با همین تفکر و در راستای زندگی بهتر برای شهروندان قزوین تشکیل شده بود.
نگاهی به نمودار سازمانی شمس نشان میدهد که شورای مشورتی سیاستگزاری با نظارت شورای اسلامی شهر و مدیریت مستقیم شخص شهردار راهبری و سکانداری میشود. شهردار با تشکیل هیات رییسه و هیات اجرایی نیز، پنج کارگروه تخصصی امور مدیریت و حکمرانی خوب شهری(مدیریت شهر)، کارگروه تخصصی امور پایدار شهری (بقای شهر)، کارگروه تخصصی امور اجتماعی و فرهنگی شهری (هویت شهر)، کارگروه تخصصی امور فنی و مهندسی شهری (کالبد شهر) و کارگروه تخصصی امور مالی و اقتصادی شهر (منابع شهر) را با ترکیب اعضای ثابت حقوقی، اعضای مدعو حقیقی و اعضای مدعو حقوقی در هر یک از کارگروه های تخصصی تشکیل میدهد.
جای آن چه در این نمودار خالی است و شاید اصلیترین نقطه ضعف این تشکیلات سازمانی باشد؛ روابط عمومی است. مردم میپسندند و حق آنان است تا از هر آن چه در درون هر تشکیلات رسمی و قانونی اتفاق میافتد و یک پای ثابت آن تشکیلات، خود «مردم» هستند، مطلع شوند. دوست دارند با دیدگاههای نو و نوین آشنا شده و با توجه به دانش و تخصص خود که یا ماحصل تجارب علمی و آکادمیک بوده و یا تجربه سالها زندگی در شهر، شهرنشینی و شهروندی است، به شمس منتقل کرده و سهم حداقلی در مدیریت شهر داشته باشند و بیشک فلسفه وجودی تشکیل شوراهای شهر و روستا نیز همین است و آن چه میتواند نقش بارزی در این مشارکت داشته باشد، روابط عمومی است.
روابط عمومی کارآمد و عالم به دانش روز و برخوردار از مشاوران امین. روابط عمومی که با مردم باشد، برای مردم تلاش نماید و حلقه واصل بین شمس و آنان باشد.