سمیه مراقی *
امروزه تاثیر رنگ در بر حالات عاطفی ـ روانی شهروندان و ارتقای کیفیت فضاهای شهری از سوی روانشناسان امری بدیهی و اثبات شده است. رنگهای گوناگون واکنشهای احساسی متفاوتی را در ما بر میانگیزاند و یکی از ابزارهای مهم در خلق فضا و یکی از سریعترین روشهای انتقال پیامها و معانی محسوب میشوند.
این امر به ویژه در شهر با توجه به گسترهی وسیعی از فضاها و رفتارها اهمیتی دوچندان مییابد. در واقع رنگ اصلیترین ابزار برای بیان احساسات و انتقال پیام است به گونهای که امروزه قوانین و مقررات اجتماعی در فضای شهری از طریق رنگ به شهروندان ابلاغ میشود. این موضوع مسالهای است که از دیرباز مورد توجه ایرانیان و شیعیان بوده است تا جایی که ناصرخسرو ـ شاعر عجیب و شگفت ـ اشارههای دقیقی به این موضوع دارد.
رنگها در فضاهای شهری این قابلیت را به افراد میدهند تا به آسانی به تفکیک فضاها بپردازند و بتوانند فضاهای مختلف را از یکدیگر تمیز دهند. به عبارتی میتوان گفت رنگها برای شهروندان حکم نشانه را دارند و موجب ایجاد وضوح و خوانایی شهر میشوند. به همین ترتیب حضور بدون هدف و ناهماهنگ رنگها میتواند به افول کیفیتهای فضایی منجر شود؛ چرا که این طیفهای بدون هارمونی و متضاد همانند پارازیت عمل میکنند؛ موضوعی که امروز در شهرهایمان با آن مواجه هستیم.
حضور طیف گستردهای از مصالح ساختمانی بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی مکان، عدم نظارت هدفمند از سوی دستگاههای اجرایی و نبود ضوابط مدون و راهگشا در این زمینه و یا وانهادن کامل انتخاب رنگ بناها به عهدهی افراد، از مهمترین عوامل ایجاد نابسامانی و ناهماهنگی رنگی در سطح شهرهاست که نتیجه آن علاوه بر آشفتگی سیمای شهر، سبب پرخاشگری و ضعف سیستم عصبی در شهروندان و در نهایت خستگی روانی خواهد بود.
کاربرد صحیح رنگها در فضاهای شهری میتواند یک الگوی وحدتبخش و هویتبخش برای کل شهر تعیین و تعریف گردد. شهر تاریخی قزوین با وجود دارا بودن هویت رنگی خاص از گذشته با بهکارگیری رنگهای طبیعی مصالح بومی چهرهای همگون و هماهنگ داشت که با روحیه، اقلیم و فرهنگ مردمان آن مطابقت داشت؛ ولی امروزه با مساله بیهویتی رنگ مواجه شده و در ساخت و سازهای جدید دیگر نمیتوان شناسنامه رنگی ویژهای برای آن مشاهده کرد. در صورتی که با انتخاب صحیح رنگها و بهکار بردن آنها در سطح شهر میتوان هویت تاریخی شهر را حفظ نمود و در عین حال به نیازهای روحی و روانی شهروندان نیز پاسخ داد.
هرچند این امر در گرو مطالبه و همکاری گروهها، سازمانها و مشارکت شهروندان میباشد؛ ولی بهدلیل تاثیرات غیرمستقیم این مساله بر روحیات و خلقیات شهروندان، پرداختن به آن از وظایف ضروری مدیریت شهری است. طی ماههای اخیر شاهد اقداماتی در راستای ساماندهی جدولها و برخی بدنهها در فضای شهر بودیم که از سویی جای بسی خرسندی دارد که سرانجام مدیران شهری به مسایلی غیرفیزیکی ولیکن تاثیرگذار بر روان و ذهنیات شهروندان توجه ویژه نشان دادند.
از سویی دیگر اما، این اقدامات بدون داشتن نگرشی جامع نسبت به مساله رنگ، اصول و مبانی مدون وحدتبخشی و یکپارچگی در فضای شهر و نیز مطالعات پایه و موشکافانه در زمینهی باز تعریف هویت رنگی شهر تاریخی قزوین به معضل بدون پاسخ دیگری در سطح شهر تبدیل خواهد شد.
عضو انجمن دوستداران یادمانها و رییس شورای هماهنگی سازمانهای غیردولتی میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری